تکنولوژی در سازمان و دیدگاه وودوارد در این خصوص
تکنولوژی در سازمان و دیدگاه وودوارد در این خصوص

کلام قلم / یکی از موارد مهم در نظریات سازمانی، بحث تکنولوژی است؛ در مورد تعریف تکنولوژی (فناوری) می‌توان گفت به اطلاعات، فنون، تجهیزات و فرآیندهای لازم برای تبدیل ورودی‌ها به خروجی‌ها، فناوری (تکنولوژی) گویند. تعریف فناوری، مشابه تعریف تابع (و سیستم و همچنین فرآیند) می‌باشد که گویی باکسی (جعبه‌ای) است که ورودی‌هایی را با […]

کلام قلم / یکی از موارد مهم در نظریات سازمانی، بحث تکنولوژی است؛ در مورد تعریف تکنولوژی (فناوری) می‌توان گفت به اطلاعات، فنون، تجهیزات و فرآیندهای لازم برای تبدیل ورودی‌ها به خروجی‌ها، فناوری (تکنولوژی) گویند. تعریف فناوری، مشابه تعریف تابع (و سیستم و همچنین فرآیند) می‌باشد که گویی باکسی (جعبه‌ای) است که ورودی‌هایی را با ضابطه‌ای، به خروجی‌هایی تبدیل می‌کند؛ هر چیزی را به آن بدهی، بر اساس ضابطه‌ای مشخص، خروجی پیش‌بینی شده‌ای را از آن خواهی گرفت.

تکنولوژی، ترکیبی از دو واژه یونانیِ تکنو (Techno) به‌معنای هر آنچه که در طبیعت وجود نداشته باشد و لوژی (Logy) به‌معنی هر چیزی که مبتنی‌بر عقل و منطق باشد، است. واژه تکنولوژی راهی طولانی را در طول تاریخ پیموده، تا امروزه به این شکل در ادبیات مدرن امروزی، مطرح شده است. در یونان معمولاً تکنولوژی به‌معنای «هنر»، «صنعت» یا «مهارت» ترجمه شده است؛ ریشه این کلمه در زبان هند و اروپایی احتمالاً به‌معنی «کارِ چوبی» و یا «نجاری» بوده است.

تکنولوژی در لغت به‌معنای شگرد، ترفند و فن آمده است؛ تکنولوژی یا فن‌آوری (فناوری) همواره به‌عنوان ابزار، بخشی از زندگی بشر را تشکیل داده است؛ اما مطرح شدن تکنولوژی به‌عنوان یکی از ابزارهای تولید، به انقلاب صنعتی در قرن هجدهم میلادی و جایگزینی نیروی ماشین، به‌جای انسان باز می‌گردد.

تکنولوژی، معمولا صنعت و ماشین را به ذهن متبادر می‌کند؛ ولی محققان معتقدند فناوری، در هر سازمانی وجود دارد؛ چه خدماتی، چه صنعتی؛ زیرا تمام سازمان‌‌ها، داده‌‌ها را به ستاده‌‌ها تبدیل می‌‌کنند. بین عموم صاحب‌نظران توافق وجود دارد که تکنولوژی، به اطلاعات، تجهیزات، فنون و فرآیندهای لازم برای تبدیل نهاده‌ها به ستاده‌‌ها اطلاق می‌‌شود، اما بر سر تعریف یک تکنولوژی خاص و اندازه‌گیری تکنولوژی یک سازمان، اختلافاتی وجود دارد.

سه محقق روی فناوری، پژوهش‌هایی پایه‌ای انجام دادند؛ ووداورد، پرو و تامسون.

دیدگاه وودوارد در خصوص فناوری، مبتنی‌بر تولید است؛ یک ساختار بهینه (Optimal) وجود دارد که منجر به اثربخشی می‌شود؛ دیدگاه وی، از اصول کلی نظریه‌پردازان کلاسیک (نظریه‌پردازان نوع اول) استنتاج شد.

وودوارد، شرکت‌ها را از نظر فناوری بر اساس پیچیدگی، به سه دسته طبقه‌بندی کرد: ۱) تولید واحدی، ۲) انبوه و ۳) فرآیندی.

  1. تولید واحدی: سفارش می‌گیرند و تولید می‌کنند؛ مانند خیاطی.
  2. انبوه: تولید زیاد و انبوده دارند؛ مانند یخچال.
  3. فرآیندی: فرآیندِ پیوسته و اتوماتیک دارند؛ مانند پالایشگاه.

بین فناوری و ساختار، رابطه و تناسب وجود دارد؛ با افزایش پیچیدگی، کارکنان اداری و پشتیبانی هم زیاد می‌شود، ولی رابطه خطی نیست؛ خطی نبودن یعنی اگر به اندازه Z به X اضافه کنیم، دلیلی ندارد که به اندازه Z به Y هم افزوده شود؛ همچنین اگر X، C برابر شود، الزاما Y هم C برابر نمی‌شود (منظور از X و Y، فناوری و ساختار است).

 

به قلم: علیرضا محمودی‌فرد- محقق و مدرس دانشگاه‌ها