بررسی مبحث اندازه سازمان
بررسی مبحث اندازه سازمان

به گزارش کلام قلم، یکی از مباحث مهم در خصوص سازمان، بحث اندازه‌ی سازمان است. اندازه‌ی سازمان می‌تواند روی موارد متعددی تاثیرگذار باشد. یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مباحث برای هر سازمانی، بحث نیروی انسانی آن است؛ هر چه نیروی انسانی متخصص در سازمانی بیشتر باشد، سازمان می‌تواند در زمینه‌های مختلفِ بیشتری آن هم به‌صورت […]

به گزارش کلام قلم، یکی از مباحث مهم در خصوص سازمان، بحث اندازه‌ی سازمان است. اندازه‌ی سازمان می‌تواند روی موارد متعددی تاثیرگذار باشد.

یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مباحث برای هر سازمانی، بحث نیروی انسانی آن است؛ هر چه نیروی انسانی متخصص در سازمانی بیشتر باشد، سازمان می‌تواند در زمینه‌های مختلفِ بیشتری آن هم به‌صورت قوی‌تر فعالیت کند. در خصوص مفهوم اندازه سازمان می‌توان گفت به تعداد کل کارکنان سازمان، اندازه سازمان گویند؛ چون افراد و تعاملات آن­هاست که باید ساختاربندی شود، لذا تعداد کل کارکنان است که دقیقا به ساختار سازمانی مربوط می‌شود، نه هر نوع معیار دیگری. پس بحث تعداد نفرات و نیروی کار است که سایز یا اندازه‌ی سازمان را شکل می‌دهد.

برخی نقدها بر تعیین‌کننده بودن اندازه سازمان، شامل این موارد است:

  1. اندازه سازمان، تاثیر معناداری بر تفکیک عمودی سازمان دارد.
  2. اثر اندازه بر میزان پراکندگی جغرافیایی سازمان، روشن و شفاف نیست.
  3. افزایش در میزان رسمی‌سازی سازمان دقیقا در اثر افزایش در اندازه سازمان، ظاهر می‌گردد.
  4. افزایش در اندازه سازمان، منجر به عدم تمرکز می‌شود.

در مورد رابطه بین اندازه و پیچیدگی سازمان می‌توان گفت که اثر اندازه سازمان بر پیچیدگی آن، دارای یک نرخ کاهنده است. در سازمان‌های دولتی، اندازه، پیچیدگی سازمانی را متاثر می‌کند، ولی با نرخی کاهنده؛ این موضوع در موسسات تجاری، مورد شک و تردید است. رابطه اندازه و ساختار، دورانی است. اندازه سازمان، تفکیک درون سازمان را موجب شده و افزایش تفکیک، افزایش اندازه را در پی دارد.

در مورد رابطه بین اندازه و رسمیت می‌توان گفت اندازه سازمان، میزان رسمی بودن سازمان را متاثر می‌سازد. رابطه بین اندازه و رسمیت بالا، مثبت و از نظر آماری، معنی‌دار است و این رابطه، یک رابطه منطقی است.

اندازه سازمان، ساختار سازمانی را فقط در سازمان‌هایی که مدیران حرفه‌ای، عهده‌دار مدیریت آن‌ها هستند و نه سازمان‌هایی که به‌وسیله مدیر-مالک اداره می‌شوند، تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

در یک طبقه‌بندی، سازمانی با ۵۰۰  نفر کارمند، سازمانی کوچک و بیشتر از آن، به‌عنوان سازمانی بزرگ مطرح می‌شود؛ در یک دسته‌بندی دیگر، اگر اندازه سازمان، کمتر از ۲۰۰۰ نفر باشد، سازمان را کوچک و اگر اندازه سازمان بیش از ۲۰۰۰ نفر باشد، سازمان را بزرگ می‌گویند.

هر چه سازمان بزرگ‌تر و در واقع، تعداد کارمندانش بیشتر باشد، تاثیر آن بر ساختار سازمان، کمتر خواهد بود و هر چه سازمان کوچک‌تر باشد، تاثیر آن بر ساختار سازمان، بیشتر خواهد بود.

بعضی نسبت بین مدیران و کارکنان را نسبت اعضای اداری گفته‌اند؛ افراد دیگری نسبت مدیران صفی و ستادهای پیشتبانی برای پرسنل عملیاتی و تولید را نسبت اعضای اداری، تعریف کرده‌اند. اگر چه توافق کلی روی تعریف نسبت اعضای ادرای وجود ندارد، ولی ما تعریف دوم را به‌عنوان نسبت اعضای اداری می‌پذیریم (نسبت ستادی‌ها به صفی‌ها). فرضیه پارکینسون اساساً اظهار می‌دارد که یک همبستگی مثبت می‌تواند بین اندازه و نسبت اعضای اداری وجود داشته باشد. به موازات افزایش در اندازه سازمان، اندازه نسبی اعضای اداری به‌طور نامناسب افزایش می‌یابد؛ همچنین داده‌های تجربی وسیعی وجود دارند دال بر اینکه به موازات افزایش اندازه سازمان، نسبت اعضای اداری آن کاهش می‌یابد و این نتیجه از صرفه‌جویی‌های ناشی از مقیاس نشأت می‌گیرد؛ همچنین مدارکی وجود دارند مبنی‌بر اینکه روابط بین اندازه سازمان و نسبت اعضای ادرای، خطی نبوده و غیر خطی است؛ این رابطه‌ی غیر خطی بودن در مورد نسبت اعضای ادرای سازمان‌های کوچک و بزرگ نسبت به سازمان‌های متوسط، بیشتر صادق است. در چند بررسی محققان دریافته‌اند که فرآیند افول در سازمان‌ها تأثیر معکوس روی نسبت اعضای اداری ندارد، ولی وقتی سازمان رشد می‌کند، نسبت اعضای اداری آن، تمایل به افزایش دارد، لذا در هنگام پیشرفت و رشد سازمان، نسبت اعضای اداری گرایش به افزایش دارند، اما به هنگام افول، گرایش به کاهش به آن شدت نیست و مدیریت اکراه دارد که از نیروهای اداری خود بکاهد.

در گذشته، ائتلاف‌هایی شکل گرفت؛ بین سال‌های ۱۹۸۰ و نیمه ۱۹۸۵ شرکت‌های زیادی روی به ادغام آوردند؛ چنین ادغام‌هایی از طریق کاهش پرسنل اداری اضافی و فراهم آوردن فرصت بهره‌گیری از تخصص‌های فنی و مدیریتی دیگر شرکت‌ها، صرفه‌جویی ناشی از مقیاس را به‌وجود می‌آورند؛ اما ساده‌اندیشی است که این واقعیت را نادیده بگیریم که خیلی از ادغام‌ها از طریق کاهش رقابت وابستگی بین سازمانی عدم اطمینان محیطی را کاهش می‌دهند. موقعی که یک سازمان با یک یا چند سازمان به هدف اقدام مشترک روی به ادغام می‌آورد، این امر ائتلاف نامیده می‌شود؛ ادغام‌ها نمونه‌ای از آن هستند؛ سرمایه‌گذاری‌های مشترک و توافق‌های همکاری برای قیمت‌های ثابت یا بازارهای مشخص، نمونه‌هایی دیگر از آن می‌باشند؛ ادغام‌ها و سرمایه‌گذاری‌های مشترک، ابزارهای قانونی برای سازمان‌ها در جهت مدیریت محیط خود هستند. با ادغام، هم قدرت شرکت و یا سازمان می‌تواند افزایش یابد هم نفوذ و اندازه‌ی آن و بسیاری از روابط هم قابل اشتراک‌گذاری شده و در کل این باعث می‌شود که سازمان بتواند از فرصت‌ها به‌علت دارا بودن نیروهای متخصص بیشتر و فعالیت‌های گسترده‌تر، بهتر استفاده کند.

نویسنده: علیرضا محمودی‌فرد- محقق و مدرس دانشگاه‌ها