به گزارش کلام قلم، در دهههای اخیر، مفهوم «کارآفرینی پایدار و سبز» به یکی از کلیدیترین موضوعات در عرصه اقتصاد جهانی و مدیریت کسبوکار تبدیل شده است. بحرانهای زیستمحیطی، همچون تغییرات اقلیمی، افزایش دمای زمین، کمبود منابع طبیعی و تخریب تنوع زیستی، فشارهای سنگینی بر دولتها، شرکتها و جوامع وارد کرده است. همزمان، آگاهی عمومی […]
به گزارش کلام قلم، در دهههای اخیر، مفهوم «کارآفرینی پایدار و سبز» به یکی از کلیدیترین موضوعات در عرصه اقتصاد جهانی و مدیریت کسبوکار تبدیل شده است. بحرانهای زیستمحیطی، همچون تغییرات اقلیمی، افزایش دمای زمین، کمبود منابع طبیعی و تخریب تنوع زیستی، فشارهای سنگینی بر دولتها، شرکتها و جوامع وارد کرده است. همزمان، آگاهی عمومی و سطح توقعات مصرفکنندگان نیز بهطور چشمگیری تغییر کرده است. امروزه مشتریان تنها به کیفیت و قیمت محصول توجه ندارند، بلکه مایلاند بدانند شرکتها چگونه تولید میکنند، چه اثری بر محیط زیست میگذارند و تا چه اندازه به مسئولیت اجتماعی پایبندند. مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) در دهههای اخیر به یکی از ارکان حیاتی مدیریت کسبوکار بدل شده است. اگر در گذشته شرکتها تنها بر تولید و فروش تمرکز داشتند، امروز ذینفعان از آنها انتظار دارند در قبال جامعه، محیط زیست و کارکنان خود نیز پاسخگو باشند. این تغییر رویکرد نهتنها یک الزام اخلاقی بلکه یک استراتژی رقابتی محسوب میشود.
کارآفرینی سبز، برخلاف کارآفرینی سنتی، تنها به سود مالی نمیاندیشد؛ بلکه نوعی مدل چندبعدی است که در آن، اقتصاد، جامعه و محیط زیست بهطور همزمان در نظر گرفته میشوند. این رویکرد که در ادبیات علمی با عنوان Triple Bottom Line (سه خط پایین) شناخته میشود، کسبوکارها را ملزم میکند بهگونهای فعالیت کنند که هم سودآور باشند، هم به جامعه خدمت کنند و هم اثرات زیستمحیطی خود را کاهش دهند.
در همین راستا، گفتوگویی انجام دادیم با دکتر مجید رفیعیان اصفهانی (فعال و مشاور حوزهی کسب و کار) پیرامون کسب وکارها و توسعه پایدار. آنچه میخوانید، مجموعهای از پرسشها و پاسخهاست که در قالب یک مصاحبه تحلیلی بازنویسی شده و تلاش دارد تصویری جامع از جایگاه و اهمیت کارآفرینی پایدار و سبز ارائه دهد.
مصاحبه گر: دکتر سید محمدرضا حسینی علی آباد
حسینی علی آباد: شما کارآفرینی پایدار و سبز را چگونه تعریف میکنید و چه تفاوتی با کارآفرینی سنتی دارد؟
رفیعیان: کارآفرینی سبز را میتوان بهعنوان فرآیند خلق ارزش اقتصادی در کنار ارزشهای اجتماعی و زیستمحیطی تعریف کرد. در این رویکرد، کارآفرینان تلاش میکنند تا از فرصتهای کسبوکار به گونهای بهره بگیرند که ضمن ایجاد سود، منابع طبیعی حفظ شود و جامعه نیز منتفع گردد. تفاوت اساسی آن با کارآفرینی سنتی در همین نگاه جامع است. اگر در گذشته موفقیت تنها با شاخصهای مالی سنجیده میشد، امروز شاخصهای اجتماعی و زیستمحیطی نیز معیارهای اصلی ارزیابیاند.
ما وارد دورانی شدهایم که دیگر نمیتوانیم سود کوتاهمدت را بر سلامت درازمدت جامعه و طبیعت ترجیح دهیم. کارآفرینی سبز در حقیقت راهی برای پیوند دوباره اقتصاد با طبیعت و جامعه است. این نگاه تازه باعث شده بسیاری از شرکتها و استارتاپها، از همان ابتدا، مدلهای کسبوکار خود را بر پایه نوآوریهای سبز و پایدار طراحی کنند. برای مثال، استارتاپهایی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، بازیافت هوشمند یا حملونقل پاک نمونههای موفقی از کارآفرینی سبز در جهان هستند.
حسینی علی آباد: چه عواملی باعث شدهاند که مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) امروز بیش از گذشته اهمیت پیدا کند؟
رفیعیان: چند عامل اساسی نقش داشتهاند. افزایش آگاهی مصرفکنندگان، فشارهای قانونی و مقررات جهانی و همچنین شفافیت رسانهای. به بیانی دیگر میتوان گفت مشتریان امروز اطلاعات بیشتری دارند و از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی میتوانند عملکرد شرکتها را ارزیابی کنند. نهادهای بینالمللی هم استانداردهای سختگیرانهتری وضع کردهاند؛ از جمله پیماننامه پاریس در زمینه تغییرات اقلیمی. همچنین در جهان و تا حدود زیادی در کشورمان شبکههای اجتماعی هر اقدام یا تخلف زیستمحیطی را بلافاصله برجسته میکنند. امروزه به جرأت میتوان گفت CSR دیگر یک گزینه لوکس برای برندها نیست؛ بلکه یک الزام برای بقا و رقابت در بازار جهانی است. مطالعات نشان میدهد شرکتهایی که رویکرد سبز و مسئولانه دارند، اعتماد و وفاداری بیشتری از سوی مشتریان کسب میکنند. حتی در بسیاری موارد، مشتریان حاضرند بهای بیشتری برای محصولاتی بپردازند که بهطور شفاف برچسب زیستمحیطی دارند.
حسینی علی آباد: پیرو همین موضوع که می فرمایید، به نظر شما مسئولیت اجتماعی کسبوکار تا چه حد میتواند اعتماد و وفاداری مشتریان را افزایش دهد؟
رفیعیان: به شکل بسیار چشمگیر. وقتی یک برند مسئولانه عمل میکند، مشتری احساس میکند خرید او تنها یک تراکنش اقتصادی نیست، بلکه مشارکت در یک هدف بزرگتر است. این همان چیزی است که به وفاداری و حتی تبلیغ دهانبهدهان مثبت میانجامد.
حسینی علی آباد: یکی از مشکلات رایج در حوزه CSR، پدیدهای است که به آن سبزشویی (Greenwashing) گفته میشود؛ یعنی ادعای زیستمحیطی بدون پشتوانه واقعی. چگونه میتوان فعالیتهای سبز و مسئولیت اجتماعی یک شرکت را بهطور شفاف به ذینفعان و مشتریان نشان داد؟
رفیعیان: کلید کار خوب، شفافیت و گزارشدهی است. شرکتها باید گزارشهای سالانه پایداری با شاخصهای قابلاندازهگیری منتشر کنند، از برچسبهای معتبر زیستمحیطی استفاده کنند و از ارتباط یکطرفه اجتناب نمایند. مشتریان باید بتوانند صحت این ادعاها را بررسی کنند. یکی از شیوههای نظارت، پیگیری رسانههای آزاد است. نقش NGOها و سازمانهای مستقل و حتی بخشهای نظارتی حکمرانی را هم نباید فراموش کرد. در کشورهای توسعهیافته نقش بخشهای مختلف که به عنوان چشم و گوش مردم عمل میکنند، بسیار اهمیت دارد. به طور قطع، مسئولیت اجتماعی شرکتها تنها یک شعار یا فعالیت حاشیهای نیست، بلکه ستون اصلی کارآفرینی پایدار و سبز است. شرکتی که نتواند به جامعه و محیط زیست پاسخگو باشد، در آینده نزدیک نهتنها از نظر اخلاقی بلکه از منظر اقتصادی نیز جایگاه خود را از دست خواهد داد.
حسینی علی آباد: داوطلبانه یا الزامآور؟ همیشه این پرسش مطرح بوده است که آیا مسئولیت اجتماعی باید بهصورت داوطلبانه بماند یا دولتها بایستی قوانین الزامآور وضع کنند. نظر شما در اینباره چیست؟ مسئولیت اجتماعی باید داوطلبانه باشد یا با قوانین و مقررات الزامآور حمایت شود؟
رفیعیان: نتایج تحقیقات علمی نشان میدهد که ترکیب هر دو بهترین نتیجه را میدهد. قوانین میتوانند حداقلهای زیستمحیطی را تضمین کنند، اما داوطلبانه بودن CSR به نوآوری و خلاقیت شرکتها میدان میدهد. در واقع، چارچوبهای قانونی، حداقلها را مشخص میکند و ابتکار عمل کارآفرینان سقفهای بالاتر را میسازد.
حسینی علی آباد: در شرایط بیثباتی اقتصادی، و یا در شرایطی که کشور ما با تحریمهای بینالمللی و یا یکسویهی برخی کشورها مواجه است، چه راهبردهایی میتواند به بقای کسبوکارهای سبز کمک کند؟
رفیعیان: خوب موارد زیادی است که باید در نظر گرفت که در این گفتگو نمیگنجد، ولی من در جایگاه یک مشاور و مدیر در حوزهی کسب وکار، یکی از بزرگترین چالشهای کنونی را، موضوع «جریان نقدی» میبینم؛ در واقع، نقدینگی مانند خون در رگهای سازمان است. همچنین توصیهی من به مدیران این است که در این دوران، هزینههای غیرضروری را کاهش دهند، قراردادهای بلندمدت را با دقت بیشتری تنظیم کنند و بهویژه روی تنوعبخشی به منابع درآمدی تمرکز کنند. تجربه نشان داده است که شرکتهایی که وابستگی شدید به یک مشتری، یک بازار یا یک محصول دارند، در دوران بحران آسیبپذیرتر هستند. بنابراین ایجاد انعطاف در مدل درآمدی و نگاه به بازارهای جدید یا حتی همکاری با استارتاپهای کوچکتر میتواند نوعی «بیمه» برای بقای کسبوکارها باشد.
حسینی علی آباد: بسیاری از شرکتها از تغییرات فناوری جا میمانند. شما چه راهحلی برای این موضوع پیشنهاد میدهید؟
رفیعیان: این یک واقعیت تلخ است که بسیاری از سازمانها و حتی سازمانهای سبز تغییر را دیر میبینند یا مقاومت میکنند. متأسفانه تحریمها و مشکلات نقل و انتقالهای مالی، کالایی و تکنولوژی نیز ضربات سختی به اقتصاد کشور ما وارد ساخته است و در صورت ادامه این روند، کشور هر روز دچار بحرانهایی جدید خواهد بود؛ به هر روی فناوری منتظر هیچکس نمیماند. اگر بخواهم یک مثال روشن عرض کنم؛ هوش مصنوعی مولد (Generative AI) است. شاید در ابتدا بسیاری فکر میکردند که این فناوری فقط برای سرگرمی یا حوزههای خاصی مثل طراحی کاربرد دارد. اما امروز میبینیم که در بازاریابی، تحلیل دادهها، خدمات مشتری، فعالیتهای هنری و حتی تولید محتوا نقشی حیاتی یافته است. راهکار کلیدی این است که کسبوکارها باید «واحدهای نوآوری» یا «آزمایشگاههای کوچک» در درون خود داشته باشند؛ جایی که بدون فشار مالی یا ترس از شکست، فناوریهای جدید را آزمایش کنند. اگر این واحدها بتوانند بهطور مرتب ایدههای تازه را بررسی و تست کنند، سازمان هیچگاه از تغییرات جا نخواهد ماند. شاید بگویید که در این شرایط مگر میشود؟! نمیگویم در همهی حوزهها انجام پذیر است، ولی هر سازمان بایستی به نقاط ضعف و قوت خودش نگاه کند و با توجه به عوامل بیرونی و درونی، سعی کند بهترین تصمیم را بگیرد.
حسینی علی آباد: شما با توجه به موارد ذکر شده، آیندهی کارآفرینی سبز در ایران را چگونه میبینید؟
رفیعیان: آیندهی کارآفرینی سبز در ایران را امیدوارکننده میدانم، هرچند با چالشهای جدی مواجه است. نسل جوان ایران بسیار خلاق و انعطافپذیر است. شما نگاه کنید به رشد استارتاپها در حوزههایی مانند تجارت الکترونیک، فینتک یا خدمات آنلاین؛ با وجود محدودیتها و تحریمها، توانستهاند مدلهای موفقی را بسازند. البته باید واقعبین باشیم؛ مشکلاتی مانند بیثباتی قوانین، کمبود سرمایهگذاری جسورانه و محدودیتهای ارتباطات بینالمللی، مانعهای مهمی هستند. اما به نظر من همین موانع باعث میشود کارآفرین ایرانی انعطاف و جسارت بیشتری پیدا کند. آینده متعلق به کسانی است که بتوانند با نگاه منطقهای و جهانی، راهحلهای بومی ارائه دهند و بهتدریج خود را به بازارهای فراتر از ایران پیوند بزنند.
حسینی علی آباد: از دیدگاه فرهنگ سازمانی و رهبری مسئله را بررسی کنیم. در بسیاری از کسبوکارها، فرهنگ سازمانی نادیده گرفته میشود. شما چه اهمیتی برای آن قائل هستید؟
رفیعیان: فرهنگ سازمانی در واقع روح یک شرکت است. اگر استراتژی را به نقشهی راه تشبیه کنیم، فرهنگ سازمانی مثل «هوا»ست که کارکنان هر روز آن را تنفس میکنند. فرهنگ بر نحوهی تصمیمگیری، همکاری، انگیزه و حتی میزان نوآوری افراد اثر مستقیم دارد. تحقیقات نشان میدهد سازمانی که فرهنگ مشارکتی و شفافیت داشته باشد، خیلی سریعتر با تغییرات سازگار میشود. برعکس، شرکتی با فرهنگ بسته و سلسلهمراتبی، حتی اگر سرمایه و منابع خوبی هم داشته باشد، در درازمدت دچار فرسودگی میشود. نکتهی مهم این است که فرهنگ سازمانی فقط شعار نیست؛ باید در عمل دیده شود، از شیوهی ارتباط مدیران با کارکنان گرفته تا نوع پاداشدهی و حتی سبک برگزاری جلسات. معتقدم که فرهنگ سازمانی سبز باید از درون سازمان و به عنوان فرهنگ سازمانی با رویکرد سبز شروع شود. به عبارتی تمامی ارکان سازمان با آن پیوند بخورد و به آن باور کند.
حسینی علی آباد: در شرایط بحرانی مثل تحریمها و فعال شدن مکانیزم ماشه، نقش فرهنگ سازمانی و رهبری در موفقیت یا شکست کسبوکارها چقدر پررنگ است؟
رفیعیان: رهبری میتواند همهچیز را بسازد یا از بین ببرد. رهبر فقط کسی نیست که تصمیم میگیرد؛ او باید الهامبخش، شنونده و تسهیلگر باشد. در دوران پاندمی کرونا، تفاوت بین رهبران واقعی و مدیران صرفاً اداری آشکار شد. رهبران واقعی کسانی بودند که در کنار تیمهایشان ماندند، اعتماد ایجاد کردند و مسیر آینده را شفاف توضیح دادند. یک رهبر خوب باید بتواند تعادل بین عقلانیت اقتصادی و انسانیت سازمانی را برقرار کند. اگر کارکنان حس کنند که صرفاً «ابزار» دیده میشوند، وفاداری و خلاقیتشان کاهش مییابد. اما وقتی رهبر به آنها اعتماد میکند، حتی در سختترین شرایط، تیم حاضر است فراتر از وظیفه تلاش کند. اما در مورد فرهنگ سازمانی عرض کردم؛ بدون شک سازمانهایی که فرهنگ مشارکتی قوی و شفافیت بیشتر داشته باشد، خیلی سریع با تغییرات هماهنگ و سازگار میشود و مدیران میتوانند روی همکاری نیروی انسانی حساب باز کنند.
حسینی علی آباد: بسیاری معتقدند مسئولیت اجتماعی شرکتها بیشتر یک شعار تبلیغاتی است. دیدگاه شما چیست؟
رفیعیان: بله، در بسیاری موارد، حتی در کشورهای توسعهیافته اینطور است. بعضی شرکتها مسئولیت اجتماعی را بهصورت سطحی و نمایشی اجرا میکنند، مثل کاشت چند درخت یا اهدای بستههای حمایتی و بعد عکس گرفتن برای شبکههای اجتماعی. موارد زیادی از افشا شدن آمارهای دستکاری شدهی شرکتهای بزرگ و نامدار ایرانی و بینالمللی دیده شده است.
اما مسئولیت اجتماعی واقعی عمیقتر است. یعنی شرکت و در اصل ذینفعان باید از خودشان بپرسند: «فعالیت من چه تأثیری بر جامعه، محیطزیست و نسل آینده دارد؟» برای مثال، اگر یک شرکت تولیدی بتواند مصرف آب یا انرژی خود را کاهش دهد، تأثیر آن بسیار بیشتر از هر فعالیت تبلیغاتی است. نکتهی مهم این است که مشتریان امروز هوشمند شدهاند. آنها تفاوت بین مسئولیت اجتماعی واقعی و نمایشی را میفهمند. در نتیجه، شرکتی که بهطور جدی در این حوزه کار کند، اعتماد و وفاداری بیشتری به دست خواهد آورد.
حسینی علی آباد: آیندهی کارآفرینی سبز را در جهان و ایران چگونه میبینید؟ آیا تحریم و مکانیزم ماشه بر روند کارآفرینی سبز در ایران تأثیر میگذارد؟
رفیعیان: آینده بدون تردید متعلق به کارآفرینی سبز است. بحران تغییرات اقلیمی دیگر موضوعی تئوریک یا دور از ذهن نیست؛ ما هر روز آثارش را با خشکسالی، آلودگی هوا، بارانهای سیلآسا، کاهش تنوع زیستی و حتی افزایش هزینههای انرژی لمس میکنیم. ایران از کشورهایی است که از این موضوع بسیار دچار آسیب شده است. در جهان، بسیاری از بازارها به سمت الزامات زیستمحیطی سختگیرانهتر میروند. به همین دلیل، کسبوکارهایی که از حالا مدل خود را سبز کنند، آیندهای پایدارتر خواهند داشت. در ایران هم فرصتهای بیشماری وجود دارد؛ از انرژی خورشیدی و بادی گرفته تا مدیریت پسماند و کشاورزی هوشمند. البته چالشهای قانونی، سرمایهگذاری و فرهنگ مصرف هنوز مانع بزرگی هستند، اما نسلی از کارآفرینان جوان با ذهنیت جهانی میتواند این مسیر را تغییر دهد؛ هر چند ما نیاز به تعامل و ارتباط بیشتر با جهان داریم. نباید کارآفرین سبز ما، دوباره مجبور شود چرخ را اختراع کند؛ باید دسترسی به آخرین تکنولوژی و تحقیقات و مهمتر حضور شانهبهشانه در تحقیقات جهانی داشته باشیم. به خصوص که کشور ما دارای نخبگان بسیاری است که متأسفانه بخشی از آنها با توجه به اینکه شرایط خدمت مهیا نیست، در حال مهاجرت هستند. این افراد با فکرهای نو و هزار آرزوی دستنایافته کشور را ترک میکنند. نخبگانی هم که ماندهاند و خدمت میکنند با ناامیدی، کمبود و زحمت بسیار در حال خدمت هستند. از نظر من، ایران وامدار این عزیزان در این دوران سخت است که از هیچ خدمتی فروگذار نیستند.
حسینی علی آباد: فناوریهای نوین چه نقشی در تقویت کارآفرینی پایدار ایفا میکنند؟
رفیعیان: فناوری امروز دیگر یک ابزار جانبی نیست، بلکه ستون اصلی توسعهی پایدار است. برای مثال، هوش مصنوعی به ما کمک میکند مصرف انرژی در ساختمانها یا کارخانهها را بهینه کنیم. «بلاکچین» شفافیت زنجیرهی تأمین را بالا میبرد و مانع «سبزشویی» میشود. «اینترنت اشیاء» امکان پایش لحظهای منابع آب و خاک را فراهم میکند. حتی فناوریهای سادهتر مثل اپلیکیشنهای موبایلی میتوانند الگوهای مصرف مردم را تغییر دهند. اگر این فناوریها با مدلهای کسبوکار سبز ترکیب شوند، ما شاهد جهشی واقعی در اقتصاد پایدار خواهیم بود.
حسینی علی آباد: به نظر شما نسل جوان کارآفرین (بهویژه نسل زِد / Gen Z) چه تفاوتی با نسلهای قبلی دارد؟
رفیعیان: بر عکس آنچه که بسیاری میپندارند، نسل جوان امروز با دغدغههای اجتماعی و زیستمحیطی به دنیا آمده است. برای اکثر آنها صرفاً سود مالی مهم نیست؛ هویت اجتماعی، اثرگذاری و مسئولیت هم ارزش محسوب میشوند. این نسل معمولاً با فناوری راحتتر کار میکند و همین موضوع باعث میشود ابزارهای نوین را سریعتر در کسبوکار خود به کار گیرد. تفاوت دیگر در شفافیت است؛ جوانان امروز کمتر به مدلهای سلسلهمراتبی علاقه دارند و ترجیح میدهند شبکهای، مشارکتی و شفاف عمل کنند. به همین دلیل، کارآفرینی سبز با روحیهی این نسل کاملاً همخوان است. به نظر من بهترین نسل برای کارآفرینیهای سبز، نسل زِد و به زودی آلفا هستند.
حسینی علی آباد: به عنوان آخرین سوال، توصیهی شما به کارآفرینان جوانی که به دنبال ورود به حوزهی کارآفرینی سبز هستند چیست؟
رفیعیان: اول اینکه ـ به خصوص با شرایط کنونی کشورمان و فشارهای حداکثری تحریمها ـ، باید صبور باشند. تغییر در حوزهی پایداری معمولاً سریع جواب نمیدهد و نیازمند پشتکار است. دوم، بهتر است کوچک شروع کنند؛ یک ایدهی عملی و ساده مثل کاهش مصرف آب در یک محصول یا ارائهی یک خدمت سبز میتواند به مرور توسعه یابد. سوم، شبکهسازی بسیار مهم است؛ هیچ کسبوکاری بهتنهایی نمیتواند پایدار بماند. همکاری با دانشگاهها، سازمانهای مردمنهاد و حتی نهادهای دولتی میتواند قدرت پروژه را چند برابر کند. و در نهایت، یادشان باشد که «اعتماد» بزرگترین سرمایه است. اگر مشتریان و جامعه حس کنند شما واقعاً متعهد به حفاظت از محیطزیست هستید، حتی در رقابت سخت هم از شما حمایت خواهند کرد و کنار شما قرار میگیرند. ایمان دارم که اگر شرایط فراهم گردد، نسل زِد و آلفا یک انقلاب عظیم در تمام حوزهای کشور رقم خواهند زد که نتایج آن برای نسلهای بعدی خودشان پررنگ خواهد ماند. البته خطر مهاجرت این دو نسل، در صورتی که شرایط کشور مهیا نشود، بسیار زیاد است؛ امیدوارم چنین نشود و ایران عزیزمان محلی برای زندگیِ توأم با رفاه برای همهی مردمان این سرزمین باشد.