به گزارش کلام قلم، چرا در جامعه امروز، فرزندان از والدین و کانون مملو از محبت و دلسوزی خانواده، فراری بوده و بهشدت نصیحتگریز شدهاند؟ چرا پندها، نصایح و سخنان بزرگان، نفوذ، کارآیی و سازندگی روانی و اخلاقی خود را از دست داده، یا کمرنگ شده و یا دیگر گوش کسی بدهکار نیست که به […]
به گزارش کلام قلم، چرا در جامعه امروز، فرزندان از والدین و کانون مملو از محبت و دلسوزی خانواده، فراری بوده و بهشدت نصیحتگریز شدهاند؟
چرا پندها، نصایح و سخنان بزرگان، نفوذ، کارآیی و سازندگی روانی و اخلاقی خود را از دست داده، یا کمرنگ شده و یا دیگر گوش کسی بدهکار نیست که به آنها توجه کند؟
آیا تاکنون اندیشیدهاید که چرا افراد جامعه هنگام مراجعه به مدیران و مسئولین، گاهی طبیعی برخورد نمیکنند و معمولا برخوردها با اداها، ریاکاری، احترامهای کاذب و تحقیر کردن خود، همراه است؟
چرا چنین تصوری میشود که ریاکاری، دورویی، دروغ، عدم صداقت و …، کارآیی بیشتری برای موفقیت در کارها دارد؟
چرا محیط خارج از خانه در تمام مراکز، سازمانها، ادارات، موسسات، مغازهها، دانشگاهها، مدارس، کوچه، بازار و … همواره بهوسیلهی دوربینهای مختلف تحت کنترل بوده و افراد بهوسیله آنتنهای فراوان مشایعت میشوند؟ چرا نیاز است همیشه کنترل جدی و نظارت قوی صورت گیرد تا افراد مرتکب جرم نشوند؟ چرا مرسوم است که میگویند باید چوب بالای سر آدمی باشد تا کارش را درست انجام دهد و خلاف نکند؟
چرا امروزه، مجازات و تحمل کیفرها برای مرتکبین جرائم، آثار بازدارندگی را از دست داده و سیاستهای قضایی بهسمت رویکردهای پیشگیری از وقوع جرم، رویآوردهاند؟
چرا بهرغم تصویب دهها مصوبه مجلس، بخشنامه و آئیننامه در خصوص تثبیت قیمتها و حمایت از مصرفکننده و تولید کننده، همچنان تعدد قیمتها و نرخها و تزلزل بازار کالا، تورم، گرانی و کمفروشی، غوغا میکند؟
چرا با شروع زندگی شیرین و سرشار از عواطف و احساسات در کانونهای گرم و صمیمی خانوادهها، در کمال تعجب به یکباره شاهد طلاق و از همگسیختگی این بنیاد الهی بین دو عاشق و معشوق میشویم و باید متعجبانه به آمار بالای طلاق در جامعه اسلامی، نظر کرده و راهی هم پیدا نکنیم؟
چرا پس از سالها تدریس و توسعه علوم انسانی، امروزه ورود مبحث اخلاق حرفهای در دروس دانشگاهی، ضرورت یافته است؟
آیا تمام این گرفتاریها واقعا مربوط به فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، هجمه فرهنگی غربی و رویدادها و رویاهای هالیودی است؟
خیر، اینگونه نیست؛ درست است که تکنولوژی به خودی خود میتواند در برخی موارد قبحشکن و عادیساز باشد و سبک زندگی را تحتتاثیر جدی قرار دهد، اما واقعیت این است که متاسفانه باید انگشت اشاره را بهسوی خودمان برگردانیم، نه دنیای بیرون؛ مشکل از خود ماست؛ از ماست که بر ماست؛ زیرا تمام این گرفتاریها و مشکلات، بهدلیل فقدان اخلاق و مشکلات فرهنگی در جامعه است؛ خداوند بزرگ که موجودی به این عظمت و قابلیت خلق نموده، نسخهای از چگونگی زندگی در جامعه به همراه آن منتشر ساخته است؛ اما بشر با الهام از غیر آن، توجهش را از نسخه اصلی منصرف و منحرف نموده و خود را در معرض هلاکت قرار داده است.
سالیان درازی است که اندیشمند والامقام شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره) در مجموعه مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، کتاب انسانشناسی صفحه ۶۳، اساس تعلیمات اسلام را بر سه محور اصلی تبیین فرمود: ۱٫ اعتقادات، ۲٫ اخلاقیات و ۳٫ احکام؛ حتی از برخی بزرگان دینی، اسلام به چهار رکن شامل: ۱٫ اخلاقیات، ۲٫ اعتقادات، ۳٫ اعمال و ۴٫ ظواهر و شعائر تقسیم شده است؛ با این وجود، محور و رکن اخلاقیات، که از قضا از نظر بزرگان، مهمترین محور و رکن است، به فراموشی سپرده شده و درمورد آن غفلت زیادی میشود.
حال خود بررسی نمائید جامعه اسلامی در مبحث اخلاقیات، به چه میزان سرمایهگذاری کرده است؟ فقدان اخلاق، از همه جهات، جوامع انسانی را با مشکلات و معضلات پیچیدهای مواجه ساخته که بسیاری از آنها بهدلیل کثرت و فراوانی و تنوع، از عهده قانون و مقررات خارج است. جامعه انسانیِ فاقد اخلاق، اگر از نظر رتبه علمی و صنعتی هم به بالاترین حد ممکن برسد، از نظر منزلت اجتماعی، جایگاهی حیوانی بیش نخواهد داشت و این آسیبزاست.
تا زمانی که اخلاقیات بر جامعه حاکم نشود، جامعه به پیشرفتهای مورد انتظار نخواهد رسید؛ قویترین افراد از نظر تخصص، اگر صاحب اخلاق حرفهای نباشند، خروجیهای آنها، هرگز قوی و موثر و ماندگار نخواهد بود.
اخلاق، از نظر دین، مهمترین شاخه است؛ مسائل اخلاقی، باید مهمترین هنجارهای هر جامعهای نیز باشند؛ پرواضح است که هر جامعهای که اصول اخلاقی صحیح در آن بهتر و بیشتر رعایت میشود، در زمینههای مختلف، موفقتر است.سرمایهگذاری روی فرهنگسازی و نهاینه نمودن اصول اخلاقی، بیش از هر چیزی مهم و ارزشمند است.
علیرضا محمودیفرد – مدرس اخلاق حرفهای در دانشگاه
- نویسنده : علیرضا محمودی فرد