به گزارش پایگاه خبری کلام قلم، یکی از مباحثی که در اقتصاد مطرح میشود، این است که نرخهای باثبات ارز از طریق حفظ ارزش پول ملی و شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی، چارچوب با ثباتی را برای تعدیل بازارهای مالی، نیروی کار و دارایی کشورها فراهم میکند؛ بهعبارت دیگر، مطالعات مختلفی وجود دارد که نشان […]
به گزارش پایگاه خبری کلام قلم، یکی از مباحثی که در اقتصاد مطرح میشود، این است که نرخهای باثبات ارز از طریق حفظ ارزش پول ملی و شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی، چارچوب با ثباتی را برای تعدیل بازارهای مالی، نیروی کار و دارایی کشورها فراهم میکند؛ بهعبارت دیگر، مطالعات مختلفی وجود دارد که نشان میدهد بین نوسانات نرخ ارز و رشد اقتصادی، رابطه منفی وجود دارد؛ این مورد خصوصا برای کشورهایی که اقتصاد آنها در حال گذار بوده و آزادی حساب سرمایه وجود دارد، صادق میباشد؛ البته موارد تجربی مختلفی نیز وجود دارد که افزایش نرخ حقیقی ارز روی رشد اقتصادی، اثری منفی داشته است؛ همچنین این افزایش نرخ ارز میتواند روی فرصتهای شغلی خصوصا در بخش قابل مبادله، آثار مخربی داشته باشد؛ در شرایطی که افزایش نرخ ارز اسمی روی تجارت اثر منفی دارد، بهبود و اصلاح اندازه دولت و همچنین کیفیت قوانین میتواند موثر باشد؛ در این راستا، تشکیل اتحادیههای تجاری توسط کشورهای ذینفع میتواند آثار منفی نوسانان نرخ ارز را روی بخشهای مختلف اقتصادی کاهش دهد. مطالعات مختلف نشان میدهد نرخ ارز یک متغیر کلیدی است، لذا انجام مطالعات پیرامونی جهت شناسایی اثر نوسان نرخ ارز روی متغیرهای کلان در اقتصاد ایران و ارائه توصیههای راهبردی در راستای مدیریت مناسب نرخ و منابع ارزی، بسیار ضروری است.
منظور از ارز، هر وسیلهای است که بهصورت اسکناس، حواله یا چک در مبادلات خارجی جهت پرداختها استفاده میشود و منظور از نرخ ارز خارجی، عبارت است از مقداری از واحد پولی ملی که برای بهدست آوردن واحد پول کشور دیگر باید پرداخت شود؛ همچنین میتوان نرخ ارز را، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی دانست؛ بهعبارت دیگر بهای خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج کشور را نرخ ارز میگویند. ارز که بهعنوان واسطه مبادله کالا و خدمات مورد استفاده قرار میگیرد، پایه و زیربنای کسب و کارها بهحساب میآید.
یکی از تفاوتهای بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بینالمللی، این است که در تجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه برحسب پول رایج ملی است، اما در معاملات خارجی، معمولا این وجوه بهشکل پولهای رایج و معتبر خارجی و بینالمللی، پرداخت میشود؛ مثلا در ایران برای انجام مبادلات، از ریال استفاده میشود، در آلمان، یورو و در امریکا، دلار؛ اما وقتی یک ایرانی بخواهد از امریکا کالایی را تهیه کند، باید در ازای آن دلار امریکا بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطه مبادله تعریف شده (نرخ ارز) ریال بدهد و دلار بگیرد و با آن، کالا را بخرد.
اتخاذ سیاستهای ارزی مناسب با توجه به بستر اقتصادی هر کشور، توسط سیاستگذاران آن کشور انجام میشود؛ در ایران، چون عرضه ارز در انحصار دولت و بانک مرکزی است، به ناچار قیمت ارز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین نمیشود؛ افزایش درآمد نفت، درآمدهای ارزی دولت را افزایش میدهد و از اینرو، قیمت ارز نشانهای از توان واقعی اقتصاد ایران نبوده و مجموعهای از قیمتهای مصنوعی را به اقتصاد تحمیل میکند (حیدری، ۱۳۹۰). نوسانت نرخ ارز بر رشد تولید و تقاضای کشور و برخی متغیرهای دیگر موثر است؛ بهصورتیکه امروزه بحث بر سر میزان مطلوب و بهینه نوسانات صورت میگیرد؛ از اینرو، انتخاب سیاستهای ارزی با توجه به شرایط اقتصادی، بهگونهایکه منجر به استقرار سیستم مناسب نرخ ارز شود، نه تنها میتواند راهی برای نیل به رشد و توسعه باشد، بلکه به نوبه خود بر عوامل کلان دیگر نیز تاثیرگذار خواهد بود. اعتقاد بر این است که اگر نرخ ارز بتواند کاملا آزاد تغییر کند، ممکن است قیمتها در اقتصاد با سرعت بیشتری تغییر کنند و در ادبیات موجود نیز در اغلب موارد، نوسان گریبانگیر نرخ ارز بوده است؛ نوسان بهعنوان بیثباتی، ناپایداری یا عدم اطمینان تعریف شده و معیاری از ریسک محسوب میشود؛ نوسان نرخ ارز، نااطمینانی در معاملات بینالمللی کالاها و داراییهای مالی را به تصویر میکشد؛ نرخ مذکور بهعنوان پیشبینی آتی قیمتهای نسبی داراییها در نظر گرفته میشود تا تغییرات غیر قابل پیشبینی در عرضه و تقاضای پول ملی و خارجی را منعکس کند؛ بنابراین نوسان نرخ ارز، انتظارات عوامل را در مورد تغییرات در اندازه و حجم عرضه پول، نرخهای سود و درآمد منعکس میکند (Azadi, Jamil and Kousar, 2005).
علیرضا محمودی فرد – مشاور رئیس در امور تجارت و بازرگانی بینالملل مرکز خدمات مشاورهای مدیریت و امور بازرگانی سپهر تجارت ایرانیان
- نویسنده : علیرضا محمودی فرد