به گزارش کلام قلم، انواع استارتآپها در دنیا وجود دارند که با نگاهی به انواع استارتآپها میتوان به وسعت و تنوع ایدههای مختلف کارآفرینان در راستای خدمت به جامعه، پی برد؛ استارتآپهای فناورانه با فعالیت در حوزههای هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، رباتیک، بلاکچین و …؛ استارتآپهای تجاری و خدماتی با فعالیت در حوزههای فروشگاههای آنلاین […]
به گزارش کلام قلم، انواع استارتآپها در دنیا وجود دارند که با نگاهی به انواع استارتآپها میتوان به وسعت و تنوع ایدههای مختلف کارآفرینان در راستای خدمت به جامعه، پی برد؛ استارتآپهای فناورانه با فعالیت در حوزههای هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، رباتیک، بلاکچین و …؛ استارتآپهای تجاری و خدماتی با فعالیت در حوزههای فروشگاههای آنلاین خدمات مالی، بانکداری و …؛ استارتآپهای صنعتی و تولید با فعالیت در حوزههای تولید؛ استارتآپهای خلاقانه و هنری با فعالیت در حوزههای فروشگاههای هنری آنلاین، پلتفرمهای موسیقی و …، همه و همه از انواع استارتآپها در کشورهای مختلف هستند. یکی دیگر از تقسیمبندی استارتآپها، از نظر ساختاری Scaling یا میزان رشد بیزنس میباشد، که مطابق با آن، استارتآپها تقسیم میشوند به استارتآپ کسب و کارهای کوچک (Small business startups)، استارتآپهای خریدنی (Buyable startups)، استارتآپهای مقیاسپذیر (Scalable startups)، استارتآپ کمپانیهای بزرگ (Offshoot startups) یا (Big Company startups)، استارتآپهای اجتماعی (Social startups).
در این بین، استارتاپهای اجتماعی نیز همانند سایر انواع استارتآپها، از ساختار، منابع انسانی، فیزیکی و … برخوردارند و فقط بهجای جذب سرمایه برای کسب سود، درآمدزایی و برگشت سرمایه، بر مسائل بشردوستانه مانند ساخت و ساز مدارس، کمکهای بلاعوض به افراد نیازمند جامعه، کمک به حفظ و بهبود محیط زیست و … تمرکز دارند. لذا استارتآپهای اجتماعی، خود دارای انواع مختلفی هستند که وجه تمایز آنها، حوزه فعالیت آنهاست. فعالیت در حوزه سلامت، آموزش، محیط زیست، کمک به جوامع آسیبدیده و دیگر موضوعات اجتماعی. این استارتآپها در راستای ترویج تفکر یا سبک زندگی در راستای بهبود شرایط زندگی و به دور از اهداف مالی، ایجاد میشوند و مانند دیگر استارتآپها، ایدههای نو و جذابی برای حل مشکلات داشته و راهکارهایی برای موضوع مورد فعالیت خود دارند.
برای تاسیس چنین استارتآپهایی باید در ابتدا یک مسئله اجتماعی انتخاب شود که این انتخاب، نه تنها در شهر، استان و کشور مطرح است، بلکه ترجیحا در جوامع دیگر نیز موضوعیت داشته و یک مشکل بینالمللی است؛ سپس باید این مسئله از زاوایای مختلف بررسی شده و به سولاتی نظیر این موارد پاسخ داده شود: میزان درصد موفقیت استارتاپ چقدر است؟ چگونه باید بررسی بازار هدف انجام شود؟ آیا ایده مورد نظر دارای مقبولیت در جامعه هست؟ در مرحله بعدی، مطالعه قوانین و مسائل حقوقی آن ایده مطرح است؛ چرا که در هر کشوری یکسری قوانین منحصر بهفرد وجود دارد و عدم بررسی آنها ممکن است مدیران را با مشکلاتی در آینده مواجه نماید. تدوین طرح کسب و کار، یافتن سرمایهگذار برای آغاز، جذب و استخدام نیروهای متخصص، از مراحل بعدی است.
در کشور نیز چنین استارتآپهایی فعالیت دارند و دارای یکسری چالشها و مشکلات تقریبا مشابه با یکدیگر هستند که نیازمند هدایت و حمایت میباشند؛ البته که وجود مشکلات در محیطهای پویا و خلاقمحور استارتآپها، موضوعی طبیعی در تمام جوامع است، لکن باید همواره با رویکر بهبود فضای کسب و کارها موانع بالفعل و بالقوه را از پیش رو برداشت تا فضا برای کار مهیاتر از قبل شود. از چالشهای اصلی برای ایجاد و چنین استارتآپهایی، نیاز به انتخاب یک ایده و فعالیتی است که مغایر با ارزشها، عرف جامعه و قوانین نباشد؛ همچنین برای جاریسازی ایدههای نو و جدید، نیاز به جذب سرمایه است که از چالشهای دیگر است؛ در همین راستا، باید اذعان کرد که معمولاً ایدهها توسط افرادی که دارای سرمایه کافی نیستند، مطرح میشود و معمولاً هم سرمایهگذاران، شناخت و آگاهی کافی از فضای کاری را ندارند و بیشک به ایدههای مطروحه اعتماد و اطمینان کافی ندارند. با اینکه این دو موضوع مکمل همدیگرند، اما چالشهایی را با خود به همراه دارند. موضوع استفاده از فضای مجازی با دسترسی سطح بالا، از چالشهای دیگر میباشد که اگر این موضوع مرتفع باشد، در طرحهای توجیهی و در نقشه راه، میتوان بهراحتی آینده را ترسیم و سناریوها مختلف را تدوین کرد؛ علاوهبر این، در شرایط فعلی، میزان حمایت دولت از پشتیبانی و حمایت استارتآپها، در حدی نیست که بتوان بر روی بقای آنها تمرکز کرد؛ از دیگر چالشها میتوان به عدم همکاری شرکتهای استارتآپی با یکدیگر اشاره کرد؛ معمولاً مدیران شرکتهای استارتآپی بزرگ و با سابقه، تمایلی ندارند که با استارتآپهای جدید و نوپا همکاری کنند و حتی در بعضی موارد اگر چنین تمایلی وجود داشته باشد، نمیتوانند همدیگر را جستجو و پیدا کنند و نبود دادهها یا دیتاها و اطلاعات کافی نیز از دیگر چالشهاست. برخی استارتآپها نیاز به متخصصین فنی در حوزه کاری خود دارند و با اینکه تعداد متخصصین در کشور کم نیست، اما گاهی مشاهده میشود که تنها تحصیلات آکادمیک نمیتواند پاسخگوی نیاز استارتآپها باشد و باید از افرادی که دارای مهارتهای مختلف هستند در راستای رسیدن به اهداف استفاده شود.
لذا یافتن راهحلهای برای رفع چنین موامع و چالشهایی برای ایجاد فضای کاری مناسب برای استارتآپها خصوصاً استارتآپهای اجتماعی میتواند دامنه فعالیت و سطح اثربخشی آنان را افزایش دهد. حل این مشکلات نیازمند همت بخشهای خصوصی، نهادهای دولتی و تلاش عمومی و مردمی میباشد.
فاطمه آقائی – فعال اقتصادی و کارشناس تحقیق و توسعه