گفتگوی اختصاصی با مهندس علیرضا محمودی‌فرد، کارشناس ارشد رشته‌ی مدیریت صنعتی در گرایش مدیریت عملکرد، در خصوص این گرایش تحصیلی
گفتگوی اختصاصی با مهندس علیرضا محمودی‌فرد، کارشناس ارشد رشته‌ی مدیریت صنعتی در گرایش مدیریت عملکرد، در خصوص این گرایش تحصیلی

به گزارش پایگاه خبری کلام قلم، گفتگویی اختصاصی با دانش آموخته مدیریت صنعتی گرایش مدیریت عملکرد جناب مهندس علیرضا محمودی فرد پیرامون معرفی این رشته و گرایش پرداخته ایم. این محتوا را تا انتها مطالعه کرده تا راهنمای مناسبی برای علاقه مندان به این گرایش از رشته تحصیلی باشد. ضمنا جناب مهندس محمودی فرد، کارشناسی […]

به گزارش پایگاه خبری کلام قلم، گفتگویی اختصاصی با دانش آموخته مدیریت صنعتی گرایش مدیریت عملکرد جناب مهندس علیرضا محمودی فرد پیرامون معرفی این رشته و گرایش پرداخته ایم. این محتوا را تا انتها مطالعه کرده تا راهنمای مناسبی برای علاقه مندان به این گرایش از رشته تحصیلی باشد. ضمنا جناب مهندس محمودی فرد، کارشناسی ارشد مهندسی برق را نیز در کارنامه تحصیلی خود دارد.

 

مصاحبه گر: دکتر سید محمدرضا حسینی علی آباد – مدیرمسئول پایگاه خبری کلام قلم

 

  1. حسینی علی آباد: جناب مهندس محمودی‌فرد، شما در گرایش مدیریت عملکرد، تحصیل کرده‌اید؛ این گرایش برای تحصیل در کشور ما، کمیاب است؛ گرایش مذکور، چه مباحثی را در برمی‌گیرد؟

محمودی فرد: با نام و یاد خداوند بزرگ و مهربان و ضمن عرض سلام، ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار و گرامی و تمامی مخاطبان عزیز این مصاحبه؛ خدمتتان عرض شود که گرایش مدیریت عملکرد، یکی از گرایش‌های رشته مدیریت صنعتی از مجموعه‌ی مدیریت است؛ رشته مدیریت صنعتی، در مقطع کارشناسی ارشد، شامل گرایش‌هایی همچون تحقیق در عملیات، مدیریت کیفیت و بهره‌وری، مدیریت تولید و عملیات، مدیریت زنجیره تامین، مدیریت پروژه و همچنین مدیریت عملکرد می‌شود که تحصیل در گرایش مدیریت عملکرد، فعلا در کشور ما چندان جا نیفتاده است و معدود دانشگاه‌هایی پیدا شوند که در این گرایش، مجوز پذیرش دانشجو را داشته باشند، اما مطمئنا در آینده، تعداد فارغ‌التحصیلان این گرایش، افزایش پیدا خواهد کرد.

مباحث این گرایش بعضا با برخی رشته‌های مدیریتی دیگر همچون مدیریت بازرگانی یا مدیریت کارآفرینی و …، مشترک بوده و برخی از آن‌ها نیز اختصاصی است؛ اکثر دروس (غیر از دروس تخصصی گرایش) هم با سایر گرایش‌های مدیریت صنعتی، مشترک است. مدیریت صنعتی، رشته‌ای است که در آن در کنار مطالب کیفی، مباحث کمی هم حائز اهمیت فراوانی است و عملا از روش‌های کمی، به‌عنوان ابزارهایی برای سنجش، ارزیابی، انتخاب، اولویت‌بندی، تصمیم‌گیری، مدل‌سازی، بهینه‌سازی، تجزیه و تحلیل و … استفاده می‌شود. مدیریت عملکرد، مباحث بسیار مفصل، جامع و وسیعی را در خود دارد که پرداختن به آن‌ها، مجال و فرصت زیادی می‌طلبد.

 

  1. حسینی علی آباد: دروسی که در مدیریت عملکرد به آن‌ها پرداخته می‌شود، چه دروسی هستند؟

محمودی فرد: مدیریت عملکرد جزو گرایش‌های مدیریت صنعتی در مقطع کارشناسی ارشد بوده و لذا دروس آن از مجموعه‌ی دروس مصوب رشته مدیریت صنعتی در مقطع کارشناسی ارشد می‌باشد و همچون رشته‌های دیگر، صرفا در دروس تخصصی با سایر گرایش‌های مدیریت صنعتی، تفاوت دارد. دروس گرایش مدیریت عملکرد در مقطع کارشناسی ارشد رشته‌ی مدیریت صنعتی، شامل اخلاق و احکام کسب و کار، نظریه‌های سازمان و مدیریت پیشرفته، مدیریت استراتژیک پیشرفته، تحلیل آماری، کاربرد تئوری تصمیم‌گیری، تحقیق در عملیات پیشرفته، سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت پیشرفته، مدیریت منابع انسانی پیشرفته، مدیریت منابع سازمانی، مدیریت عملکرد پیشرفته، مدیریت تولید و عملیات پیشرفته، مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار و بودجه‌ریزی مبتنی‌بر عملکرد می‌باشند؛ که از بین این دروس (۱۳ درس)، درس‌های بودجه‌ریزی بر مبنای عملکرد، مدیریت منابع سازمانی پیشرفته و مدیریت عملکرد پیشرفته، دروس تخصصی گرایش (۳ درس) و سایرین، دروس مشترک گرایش‌های رشته (۱۰ درس) محسوب می‌شوند.

در این بین، دروسِ کاربرد نظریه تصمیم، تحقیق در عملیات پیشرفته، تحلیل آماری و تا حدودی بودجه‌ریزی مبتنی‌بر عملکرد، دروس کمی گرایش (۴ درس) و سایرین، دروس کیفی گرایش (۹ درس) را تشکیل می‌دهند.

غیر از این‌ها، دو واحد مربوط به سمینار در مدیریت عملکرد و چهار واحد نیز مختص پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد مدیریت عملکرد است.

 

  1. حسینی علی آباد: کدام‌یک از دروس مدیریت عملکرد، برایتان جذاب‌تر بوده‌اند؟

محمودی فرد: هر کدام از دروس این گرایش، جذابیت‌هایی برای خود داشتند، ولی برای شخص بنده، دروسِ کاربرد تئوری تصمیم‌گیری، تحلیل آماری، مدیریت عملکرد پیشرفته، نظریه‌های سازمان و مدیریت پیشرفته، تحقیق در عملیات پیشرفته، مدیریت استراتژیک پیشرفته، مدیریت تولید و عملیات پیشرفته و همچنین بودجه‌ریزی بر مبنای عملکرد، جذاب‌تر بودند و در این بین، کاربرد تئوری تصمیم‌گیری، تحلیل آماری، مدیریت عملکرد پیشرفته، نظریه‌های سازمان و مدیریت پیشرفته، تحقیق در عملیات پیشرفته، برایم جذاب‌ترین‌ها بودند. مسلما دروسی که جذابیت بیشتری داشتند، کشش بیشتری را نیز در مورد انسان ایجاد می‌کنند و فرد، علاقه‌ی بیشتری به کار یا پژوهش در آن حوزه‌ها دارد؛ ان‌شاءالله پژوهش‌های بنده در مباحث این دروس، بسیار گسترده‌تر و متعددتر خواهد شد.

 

  1. حسینی علی آباد: مدیریت عملکرد، یعنی چه؟

محمودی فرد: این مطالبی که خدمتتان عرض  می‌کنم، برگرفته از مباحث استاد بزرگمان است که اتفاقا ایشان این گرایش را در کشور وارد نموده و در جاافتادن آن، نقش اساسی داشتند و همچنین کتب زیادی را در این زمینه، تالیف و ترجمه کرده‌اند و امیدوارم همیشه در پناه خداوند بزرگ، تندرست و موفق باشند. خدمتتان عارض هستم که طبیعتا مدیران و سرپرستانِ سازمان‌ها، باید عملکرد کارکنانشان را به‌خوبی مدیریت کنند تا سازمان‌ها بتوانند ماموریت خود را انجام داده و به اهداف خود برسند؛ هر سازمانی برای تحقق اهدافش، حرکت می‌کند؛ مدیریت عملکرد، یکی از مهم‌ترین کارهای مدیر یا رهبر تیم است؛ توسعه مهارت در مدیریت عملکرد، یک سرمایه‌گذاری عاقلانه برای سازمان‌ها است؛ سرمایه‌گذاری‌ای که به آن‌ها کمک می‌کند تا به اهداف استراتژیک خود برسند. در خصوص تعریف مدیریت عملکرد، باید بگوییم که این عبارت، از دو واژه‌ی مدیریت و عملکرد، تشکیل شده است؛ تعریفی ساده از مدیریت می‌تواند این‌گونه بیان شود: انجام کار با یا به‌وسیله‌ی دیگران؛ یا اینکه مدیر، کسی است که وظایف برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و رهبری و همچنین کنترل را در سازمان بر عهده داشته و مهم‌ترین نقش او نیز تصمیم‌گیری است که باید مهارت‌هایی را نیز داشته باشد.

اما در مورد مفهوم عملکرد، مباحثی وجود دارد؛ بدون تعریف عملکرد، نمی‌توان آن را مدیریت، کنترل و سنجش نمود. دیدگاه‌های متفاوتی در مورد ماهیت و چیستی عملکرد، وجود دارد؛ عملکرد، ساختاری چند بعدی است که اندازه‌گیری‌اش وابسته به مجموعه‌ای از متغیرهای دیگر است؛ در ساده‌ترین تعریف، عملکرد را می‌توان نتایج ثبت شده دانست؛ در حوزه فردی، عملکرد می‌تواند دستاوردهای شخص باشد؛ عملکرد را اثری می‌دانند که فرد از خود بر جای می‌گذارد و چیزی که در کنار هدف، موجودیت دارد؛ عملکرد باید به‌عنوان نتیجه‌ی کار تلقی شود، چرا که این پیامدها ارتباطی قوی با اهداف راهبردی سازمان، رضایت مشتریان و مشارکت اقتصادی، ایجاد می‌کند.

لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد، عملکرد را این‌گونه تعریف می‌کند: پیشبرد، اجرا، انجام و اتمام هر آنچه بر عهده‌ی کسی است؛ این تعریف راجع‌به خروجی‌ها/پیامدها (دستاوردها) است؛ علاوه‌بر این طبق این لغت‌نامه، عملکرد عبارت است از انجام کار به بهترین نحو که گویا چیزی به حاصل شدن نتایج نمانده است؛ بنابراین، عملکرد را می‌توان به‌عنوان رفتار در نظر گرفت؛ شیوه‌ای که با آن سازمان‌ها، گروه‌ها و افراد، کار را انجام می‌دهند.

برخی معتقدند عملکرد همان رفتار است و باید آن را از پیامدها متمایز دانست، چرا که پیامدها می‌تواند به عوامل سیستم‌ها محدود شود؛ یک دیدگاه جامع‌تر از عملکرد، در صورتی به‌دست می‌آید که در تعریف، هم رفتار و هم پیامدها پذیرفته شوند؛ اما در کل یک تفاهم عمومی در این زمینه وجود دارد و آن اینکه عملکرد، تلفیقی از رفتارها و نتایج است. رفتارها از مجری نشات گرفته و عملکرد، رفتار را از یک مفهوم انتزاعی به اقدام/عمل تبدیل می‌کند؛ رفتارها نیز به‌نوبه‌ی خود پیامدند؛ فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه به خودی خود، نتیجه به‌حساب می‌آیند؛ این تعریف از عملکرد، منتهی به این نتیجه می‌شود که هنگام مدیریت عملکردِ گروه‌ها و افراد، هم ورودی‌ها (رفتار) و هم خروجی‌ها (نتایج) را باید در نظر گرفت و این یک مدل آمیخته از مدیریت عملکرد است که سطوح شایستگی و دستاوردها را همانند وضع و بازبینی هدف، پوشش می‌دهد؛ لذا می‌توان عملکرد را به‌صورت خلاصه، با این‌گونه روابط توصیف کرد:

  • عملکرد = ورودی‌ها + خروجی‌ها
  • عملکرد = نیت‌ها + رفتارها + نتایج
  • عملکرد = تابعی از خواستن ضرب‌در توانستن
  • عملکرد = تابعی از انگیزه ضرب‌در توانایی
  • عملکرد = تابعی از انگیزش و خواستن ضرب‌در مهارت‌ها
  • عملکرد = صفات فردی ضرب‌در تلاش کاری ضرب‌در حمایت سازمانی
  • عملکرد = کارایی + اثربخشی

بهره‌وری در تعریفی مشهور، عبارت است از ترکیب کارایی و اثربخشی؛ در تعریفی، عملکرد را نیز چنین تعریف می‌کنند؛ یعنی در این تعریف، برآیند کارایی و اثربخشی را تحت‌عنوان عملکرد در نظر می‌گیرند.

  • اثربخشی: انجام کارهای درست؛ اثربخشی، هدف را مورد بررسی قرار می‌دهد که اگر این هدف به‌طوری مطلوب و مناسب انتخاب شود، اثربخشی تضمین می‌گردد؛ همچنین در تعریف ساده‌ای از اثربخشی گفته می‌شود یعنی انجام کار درست.
  • کارایی: کارایی، راه‌های رسیدن به هدف با کمترین زمان و هزینه را مورد توجه قرار می‌دهد؛ در تعریف ساده‌ای از کارایی گفته می‌شود یعنی انجام درست کار.
  • بهره‌وری: دست‌یابی به هدفِ درستی با کمترین زمان و کمترین هزینه (اثربخشی به همراه کارایی) است؛ یعنی انجامِ درستِ کارِ درست.

همچنین محققان، تعاریفی را از مدیریت عملکرد، ارائه داده‌اند؛ مثلا:

مدیریت عملکرد، تمرکزی شفاف و روشن در مورد این است که چگونه هر یک از کارکنان می‌تواند در موفقیت کلی سازمان، مشارکت نمایند (آی دی اس، ١٩٩٧).

ماهیت مدیریت عملکرد، توسعه افراد از طریق شایستگی و تعهد، جهت دست‌یابی به اهداف معنی‌دار مشترک درون یک سازمان است که دستاوردهای آن‌ها را حمایت و تشویق می‌کند (لاکت، ١٩٩٢).

هدف مدیریت عملکرد، بهبود تمرکز راهبردی و اثربخشی سازمانی از طریق تضمین بهبود پایدار عملکرد افراد و گروه‌ها است (فیلپات و شپارد، ١٩٩٢).

مدیریت عملکرد، یک رویکرد سیستماتیک برای بهبود عملکرد کسب و کار و تیم به‌منظور دست‌یابی به اهداف کسب و کار است (استربلر، بیوان و رابرتسون، ٢٠٠١).

مدیریت عملکرد، هدایت و حمایت کارکنان است، تا حتی‌الامکان به‌صورت کارآمد و اثربخش در راستای نیازهای سازمان کار کنند (والترز)

این تعاریف غالبا به مدیریت عملکرد به‌عنوان یک فرآیند هماهنگی و یکپارچه‌سازی اهداف سازمانی و فردی برای دست‌یابی به اثربخشی سازمانی اشاره دارند؛ تنها یک تعریف به توسعه و سه تعریف به تیم پرداخته است؛ با این حال می‌توان گفت که توسعه، هدف اصلی مدیریت عملکرد است. همان‌طور که بونز (١٩٩۶) معتقد است: عملکرد به مدیریت نیاز ندارد، بلکه به تشویق، توسعه، حمایت و تثبیت نیاز دارد.

مهم‌ترین خواسته‌ی مدیریت عملکرد، توسعه‌ی فردی و بهبود سازمانی است.

گاهی فرض شده است که سنجش عملکرد و مدیریت عملکرد، یکسان هستند؛ ولی تفاوت‌های بارزی بین این دو وجود دارد؛ سنجش عملکرد می‌تواند با عنوان ارزیابی رسمی و رتبه‌بندی افراد توسط مدیران در یک نشست بازبینی عملکرد یا بعد از نشست مزبور که معمولا سالی یک‌بار برگزار می‌شود تعریف شود؛ سنجش عملکرد، از اعتبار بالایی برخودار نیست، زیرا بیش از اینکه توسط مدیر مستقیم فرد، مدیریت و اجرا شود، به‌طور سنتی توسط واحد منابع انسانی به‌عنوان یک سیستم بوروکراتیک و بالا به پایین، اجرا می‌شود؛ بر خلاف آن، مدیریت عملکرد، یک فرآیند مستمر، جامع‌تر و طبیعی‌تر است که انتظارات متقابل را روشن و بر نقش حمایتی مدیران که انتظار می‌رود به‌عنوان مربی عمل کنند تا قاضی و بر آینده تمرکز نمایند، تاکید می‌کند.

مدیریت عملکرد، اساسا یک فرآیند است که عملکرد را مدیریت می‌کند. استفاده از عبارت سیستم مدیریت عملکرد، بسیار رایج شده است. منطق استفاده از کلمه سیستم، این است که مدیریت عملکرد نیازمند اعمال تعدادی فعالیت‌های مرتبط با هم است که در چارچوب یک کل انجام می‌شود و شبیه یک سیستم عمل می‌کند.

در ضرورت مدیریت و اندازه‌گیری عملکرد، همین بس که آنچه را نتوان اندازه‌گیری نمود، نمی‌توان کنترل کرد؛ اگر نتوانید چیزی را کنترل کنید، نمی‌توانید آن را مدیریت نمایید و اگر نتوانید چیزی را مدیریت کنید، نمی‌توانید آن را بهبود دهید.

 

  1. حسینی علی آباد: شما فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته‌ی مهندسی برق در گرایش کنترل بوده‌اید؛ چرا به‌سَمت مدیریت صنعتی، آن هم گرایش مدیریت عملکرد، روی آوردید؟

محمودی فرد: بله، بنده سابقا در مقطع کارشناسی ارشد در گرایش کنترل از رشته‌ی مهندسی برق، تحصیل نموده و فارغ‌التحصیل شده بودم؛ به‌عقیده‌ی اکثر محققان دانشگاهی، درجه‌ی سختی و پیچیدگی دروس رشته‌ی مهندسی برق، از هر رشته‌ی دیگری بالاتر است و دانشجوی این رشته، می‌بایست با رِنج وسیعی از مطالب که عمق و درجه‌ی پیچیدگی زیادی دارند، آشنا شده و بعدا بتواند در برخی شاخه‌ها، آن‌ها را به‌صورت کاربردی نیز به‌کار گیرد؛ به‌طوری‌که گاهی از مباحث الکترومغناطیس که جزو دروس اصلی این رشته است، به‌عنوان دشواترین و پیچیده‌ترینِ دروس، یاد می‌شود. رشته‌ی مهندسی برق، علی‌الخصوص در گرایش کنترل، علاوه‌بر پیچیدگی زیادی که دارد، وسعت فراوانی را هم شامل می‌شود؛ این وسعت زیادِ رشته، بنده را به‌سمت مباحث مختلفی سوق داد و لذا هم در آموزش و هم پژوهش، در حیطه‌های دیگری ورود کردم و کم‌کم حس کردم به مجموعه‌ی مدیریت نیز علاقمندم و بنابراین تحصیل در یکی از رشته‌ها و گرایش‌های مدیریت را نیز برگزیدم؛ شاید اگر در گرایش دیگری حتی در همان رشته‌ی مهندسی برق در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده بودم، با این وسعت از مطالب مواجه نمی‌شدم و مسلما احتمال اینکه به‌سَمت مدیریت هم بیایم، خیلی کمتر می‌شد.

آشنایی با مباحث مهندسی در کنار آشنایی با مفاهیم مدیریتی و در واقع تحصیل هم در رشته‌ای مهندسی و هم در رشته‌ای از مجموعه‌ی علوم انسانی، به بنده برای تدریس عمیق و کاربردی مطالب، کمک کرده است و در طی این مدت، با ذهن بازتری می‌توانم دروس را به دانشجویانم آموزش دهم؛ شاید فردی که صرفا با یکی از این دو رشته آشنایی دارد، یا با هیچ‌کدام چندان آشنا نیست، فاصله‌ی بسیار زیادی را بین این دو رشته حس کند، اما علی‌رغم تفاوت‌های واضحی که بین این رشته‌ها وجود دارد، جالب است که بنده بین گرایش کنترل و گرایش مدیریت عملکرد، تشابهاتی را هم یافته‌ام و همین موضوع، جذابیت را برایم افزایش داده است و قصد دارم در سال‌های آتی حتما پژوهش‌های زیادی را در این زمینه‌ها انجام دهم.

 

  1. حسینی علی آباد: امکانش وجود دارد یکی از این تشابهات بین دو گرایش مدیریت عملکرد و کنترل را برایمان تبیین نمایید؟

محمودی فرد: بله، البته؛ بین دو گرایش کنترل از رشته‌ی مهندسی برق و گرایش مدیریت عملکرد از رشته‌ی مدیریت صنعتی، تفاوت‌های عدیده‌ای بوده، ولی تشابه‌هایی نیز وجود دارد؛ به‌عنوان مثال، یکی از مهم‌ترین شایستگی‌های مدیری که قصد دارد مدیریت عملکرد را انجام دهد، بحث بازخورد دادنِ درست است؛ ما در مباحث مدیریت عملکرد، یکی از مهارت‌های مهم و کلیدیِ مدیر را مهارت بازخورد دادن صحیح، عنوان می‌کنیم و بعضا صحبت از فیدبک ۳۶۰ درجه، حرف به میان می‌آوریم؛ اتفاقا در کنترل، مبحث فیدبک، جزو مهم‌ترین مفاهیم بوده و عملا برای کنترل سیستم به‌صورت حلقه بسته، ما نیازمند تشکیل حلقه‌ای با نقش فیدبک، برای بازخورد گرفتن از خروجی‌ها برای اِعمالِ آن‌ها به‌عنوان ورودی‌های جدید به حلقه‌ی کنترل و در واقع کنترل‌کننده، به‌جهت ایجاد سیگنال دقیق‌تر برای دریافت خروجی بهتر و باکیفیت‌تر و نهایتا، دست‌یابی به اهداف موردنظر هستیم؛ در حقیقت، داده‌ها به‌عنوان ورودی اِعمال شده و کنترل‌گر با قوانین کنترلی تلاش می‌کند خروجی‌های مناسبی را از سیستم بگیرد و در هر لحظه، از این خروجی‌ها، فیدبک گرفته و آن‌ها را ارزیابی نموده و سیگنال‌های جدیدی تولید نموده و مجدد آن را ارسال نموده و باز هم خروجی‌ها را اندازه گرفته و این روند و چرخه که به آن چرخه‌ی کنترلی می‌گوییم، بارها و بارها و دائما تکرار می‌شود، تا نهایتا به خروجی‌های مدنظرمان که خروجی‌های مطلوب، رضایت‌بخش یا بهینه هستند، دست یابیم؛ کنترل‌گر، با قوانین کنترلی خود، سیگنال‌های کنترلی را تولید کرده، آن را به سیستم (System یا Plant و یا Process) داده و خروجی سیستم تحت‌عنوان اطلاعات به‌دست آمده، توسط سنسورها که چشم و گوش‌های حلقه کنترل هستند، دریافت شده و پس از بررسی و محاسبه خطا یا اختلاف از مقدار رضایت‌بخش ما، مجدد این فاصله‌ی مقادیر اطلاعات از مقادیر مرجع یا رضایت‌بخش، به‌عنوان داده‌هایی به کنترل‌کننده داده شده و سیگنال کنترلی توسط آن ساخته شده و به سیستم اِعمال می‌شود تا مجدد خروجی جدیدی تولید شده و اندازه گرفته شود؛ در حالتی که ما سیگنالی را تحت‌عنوان مرجع به حلقه وارد نمی‌کنیم، عملیات را تنظیم و به کنترل‌گر، تنظیم‌کننده می‌گویند؛ در حالتی که سیگنالی به‌عنوان مرجع، به چرخه اِعمال می‌شود، عملیات را تعقیب یا ردیابی و کنترل‌کننده را تعقیب‌گر یا ردیاب گویند.

حتی تئوری کنترل، در درس مدیریت عملکرد پیشرفته، مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ مفاهیمی همچون سیستم‌های باز و سیستم‌های بسته، آنتروپی، پایداری و ثبات، استراتژی، کنترل، فیدبک، خطا، نظریه کنترل، سناریوها و … که در مدیریت صنعتی و به‌خصوص در گرایش مدیریت عملکرد، مطالب زیادی را پشت خود دارند، تشابهاتی با مفاهیم گرایش کنترل دارند؛ ان‌شاءالله در فرصتی مناسب، می‌توانیم به تمامی این تشابهات بپردازیم.

 

  1. حسینی علی آباد: آیا به رشته‌ها و گرایش‌های دیگری نیز علاقمندید؟

محمودی فرد: بله، بنده به علم و دانش در زمینه‌های مختلفی علاقمندم و معتقدم اگر ما انسان‌ها به احادیث و روایات معصومین (علیهم‌السلام) عمل کنیم، تمامی مشکلاتمان حل و فصل می‌شود، که یکی از زمینه‌های عمل به احادیث، مباحث آموزش دادن علم و دانش و آموزش دیدن آن است. طبق گفته‌ی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که رحمهً للعالمین هستند، >>طلب علم بر هر مرد و زن مسلمانی، واجب است؛ ضمنا قول معروف >>زگهواره تا گور دانش بجوی<<، با بیت کاملِ >>چنین گفت پیغمبر راستگوی/ زگهواره تا گور دانش بجوی<<، بر اساس روایت صریح حضرت تحت‌عنوان >>اطلبوا العلم من المهد الی اللحد<<، بیان شده است؛ همچنین حضرت امام جعفر صادق (علیه الاف التحیه و الثناء) می‌فرمایند >>دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم؛ دانشمند یا دانش‌اندوز (دانشمند یا دانشجو)<<؛ احادیث و روایات زیادی در این موارد و مباحث دیگر داریم که کاش خداوند متعال توفیق دهد بتوانیم به آن‌ها جامه‌ی عمل بپوشانیم.

اما در کل، اینکه آیا باز هم در این مقطع یا در مقطع دیگری تحصیل کنم، به محیط، شرایط و اقتضائیات، وابسته است و پاسخ قطعی نمی‌توانم بدهم.

 

  1. حسینی علی آباد: برخی از رشته‌های دیگری که به آن‌ها علاقه دارید را نام می‌برید؟

محمودی فرد: بله حتما؛ برخی گرایش‌های رشته‌های تربیت بدنی، طب ایرانی، پزشکی، داروسازی، عکاسی، هوش مصنوعی، مهندسی صنایع، مهندسی پزشکی، مهندسی انرژی، مدیریت آموزشی، مدیریت دولتی، مدیریت ورزشی، مدیریت فرهنگی، مدیریت بازرگانی، مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت مالی، مدیریت گردشگری، مدیریت اجرایی، مدیریت کسب و کار، مدیریت تکنولوژی، مدیریت استراتژیک و … در مقاطع مختلفشان.

 

  1. حسینی علی آباد: در مقطع دکتری چطور؟ آیا به تحصیل در رشته مهندسی برق یا مدیریت صنعتی و یا رشته‌ی دیگری در این مقطع، تمایل دارید؟

محمودی فرد: بله، بنده چند سال قبل در رشته مهندسی برق در گرایش کنترل در یکی از دانشگاه‌های تهران پذیرفته شده بودم، اما ترجیح دادم که تحصیل در این مقطع را در زمانی مناسب‌تر داشته باشم و با قدرتِ تمام و متمرکز بتوانم دوره را پیش روم؛ در واقع در آن مقطع، امکان ایجاد تمرکز کافی، آن هم متناسب با آن رشته و گرایش وجود نداشت و ترجیح دادم در فرصتی مناسب‌تر در همان گرایش یا در گرایشی دیگر در همان رشته یا در گرایشی از رشته‌ای دیگر، مقطع دکتری را دنبال کنم؛ ضمن اینکه باید طولانی بودن زمان تحصیل در مقطع دکترای مهندسی برق علی‌الخصوص در گرایش کنترل را در نظر می‌گرفتم؛ لذا تصمیم گرفتم که تلاش کنم ابتدا مقدمات مورد نیاز را فراهم کنم و سپس با قدرت مقطع دکتری را پیگیری کنم.

 

  1. حسینی علی آباد: هم‌اکنون چطور؟ آیا اگر شرایطش فراهم شود، تمایل به تحصیل دارید؟

محمودی فرد: بله، اگر شرایط مهیا باشد، چرا که نه؛ در مدیریت، ما می‌گوییم همه چیز، اقتضایی است؛ همه چیز وابسته به ورودی‌ها، محدودیت‌ها، شرایط، منابع و محیط است؛ وقتی بتوان عوامل فوق را مدیریت کرد، تحصیل مسلما می‌تواند مفید باشد؛ بنده هم همواره به آموزش دیدن و آموزش دادن، علاقمندم؛ معتقدم انسان می‌تواند حتی از یک کودک خردسال یا حتی از یک موجود غیرانسانی (سایر جانداران غیر از انسان) هم چیزهایی را بیاموزد، همان‌طوری که اساس بسیاری از روش‌های هوشمند، طبیعتِ هوشمندِ پیرامون ماست؛ پس به طریق اولی، تحصیلات عالی دانشگاهی، می‌تواند به پیشرفت انسان کمک کند.

 

  1. حسینی علی آباد: اگر در حال حاضر بخواهید در یکی از رشته‌های مهندسی برق یا زیرمجموعه‌ی مدیریت ادامه تحصیل دهید، کدامیک را ترجیح می‌دهید؟

محمودی فرد: در حال حاضر، زیرمجموعه‌ی مدیریت برایم مرجح است؛ به هر حال اولا بنده در دو مقطع، رشته‌ی مهندسی برق را دنبال کرده‌ام و تمایل دارم در دو مقطع هم مباحث مدیریت را دنبال کنم؛ ضمن اینکه مباحث رشته‌ی مدیریت صنعتی را بعد از رشته‌ی مهندسی برق مطالعه کردم و درهای جدیدی به رویم باز شد و بسیاری از تصوراتی که در خصوص زیرمجموعه مدیریت داشتم، به‌صورت خاص با رشته‌ی مدیریت صنعتی، دچار فروپاشی و به‌نوعی مهندسی مجدد شد؛ همچنین حس می‌کنم در این حیطه بیشتر می‌توانم اثربخش و کارا باشم و به خدمت‌رسانی در زمینه‌های مختلف بپردازم.

 

  1. حسینی علی آباد: به نظرتان چرا دروسی که نام بردید، جزو دروس تخصصی گرایش مدیریت عملکرد، آورده شده‌اند؟

محمودی فرد: درس مدیریت عملکرد پیشرفته که مسلم است و بدیهی است که درسی تحت‌عنوان مدیریت عملکرد پیشرفته، جزو دروس تخصصی گرایش مدیریت عملکرد باشد؛ در خصوص درس بودجه‌ریزی برمبنای عملکرد، با توجه به اینکه بودجه‌بندی یا بودجه‌ریزی، از مهم‌ترین کارهای موجود در سازمان‌ها بوده و حتی در پایین‌ترین سطح هرم مدیریت استراتژیک از آن یاد می‌شود، عملا همه چیز بر اساس منابع مالی و بودجه‌ای است که ریخته می‌شود، لذا اگر بودجه‌ریزی، درست و حساب شده انجام شود، تاثیر فوق‌العاده‌ای روی عملکرد سازمان خواهد داشت؛ در این درس، هدف این است که بودجه‌ریزی، مبتنی‌بر عملکرد باشد، نه بر مبنای قدرت سیاسی، روابط، نفوذ، تکلم و مذاکره، سابقه و مواردی از این دست؛ لذا مدیری که می‌خواهد مدیریت عملکرد را پیش گیرد، یکی از مواردی که باید به آن توجه کند، بحث بودجه‌ریزی بر مبنای عملکرد است. در مورد درس مدیریت منابع سازمانی پیشرفته که از آن تحت‌عنوان ERP یاد می‌شود، هم با توجه به اینکه اصول، تجهیزات، نرم‌افزارها و مواردی باید ابزارِ مدیر باشد که بتواند مدیریت عملکرد را به‌صورت مدیریت یک‌پارچه‌ی منابع اجرا نماید، لذا این درس می‌تواند مفید باشد.

 

  1. حسینی علی آباد: صحبتی از شایستگی‌ها در مدیریت عملکرد کردید؛ در مدیریت عملکرد، چه شایستگی‌هایی وجود دارد؟

محمودی فرد: برخی فرآیندهای مدیریت عملکرد و شایستگی‌های مرتبط با آن‌ها عبارتند از:

  • برنامه‌ریزی و تعیین انتظارات
  • پایش و اندازه‌گیری عملکرد
  • توسعه توانمندی انجام کار
  • رتبه‌بندی دوره‌ای عملکرد
  • پاداش‌دهی عملکرد خوب

مدیریت خوب عملکرد، مستلزم برخی شایستگی‌ها است؛ شایستگی‌ها، الگوهای قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری از مهارت‌ها، دانش، توانایی‌ها، رفتارها و سایر خصوصیاتی هستند که فرد برای انجام موفق نقش‌ها یا عملکردهای شغلی، لازم دارد؛ شایستگی‌های مدیریت عملکرد که تمام مدیران و رهبران تیم باید توسعه داده و نشان دهند، عبارتند از:

* برقراری ارتباط: برقراری و حفظ ارتباطات مؤثر با هر یک از کارکنان نه تنها به مهارت‌های ارتباطی شفاهی و کتبی خوب نیاز دارد، بلکه شامل توانایی ایجاد روابط خوب کاری نیز می‌شود؛ برای برقراری ارتباط موثر با کارمندان، سرپرستان باید محیطی را ایجاد کنند که موجب ایجاد فضای درهای باز، به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها و درگیری کارکنان در فرآیندهای تصمیم‌گیری شود.

* تعیین اهداف: تعیین اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت همراه با کارکنان، نشان‌دهنده‌ی توجه به تلاش‌های کارکنان است. هنگامی که تعیین هدف به‌درستی انجام شود، کارکنان در تلاش هستند تا آن اهداف را تحقق بخشند و در رسیدن به آن‌ها احساس اطمینان می‌کنند؛ وقتی تعیین هدف، ضعیف انجام شود، کار مطابق دلخواه پیشرفت نمی‌کند. دانستن چگونگی تعیین اهداف به‌طور مؤثر، بخش مهمی از مدیریت عملکرد است؛ برای انجام مناسب این کار، مدیران باید بتوانند انتظارات را روشن و استانداردها و اهداف واقعی تعیین کنند.

* اندازه‌گیری عملکرد کارکنان: شاخص‌های قابل اعتماد عملکرد که کارمندان درک کرده و می‌پذیرند، برای دست‌یابی به عملکرد سطح بالا، بسیار مهم هستند. اندازه‌گیری دستاوردهای کارکنان، با استفاده از سنجه‌های کمی و کیفی، اطلاعاتی را که مدیران و کارکنان برای نظارت بر عملکرد لازم دارند، فراهم می‌کند.

* بازخورد دادن: با بازخورد باید به کارکنان آگاهی، روشنگری و بهبود در زمینه عملکرد آن‌ها را ارائه داد. مدیران باید رفتارها یا نتایج مشخصِ مشاهده شده­ی مرتبط به کار را در نزدیک‌ترین زمان ممکن نسبت به زمان وقوع رویداد، توصیف کنند.

* مربیگری و توسعه: مدیران با استفاده از مهارت‌های مربیگری، نیازهای توسعه‌ای کارکنان خود را ارزیابی و برآورده می‌کنند و به آن‌ها در انتخاب تجربیات متفاوت برای دست‌یابی به مهارت‌های لازم کمک می‌کنند. مدیران و کارکنان، برنامه‌های توسعه‌ای را ایجاد می‌کنند که می‌تواند شامل آموزش، تکالیف/ وظایف جدید، غنی‌سازی شغل، خودآموزی یا جزئیات کار باشد.

* شناسایی و تقدیر: شناخت موثر کارکنان، یکی از شایستگی‌های مدیریت عملکرد است. داشتن توانایی واقعی شناختن کاری که به‌خوبی انجام شده است، برای تقویت تعهد کارکنان برای انجام هر چه بهتر کارشان، بسیار مهم است. مدیران باید در استفاده از برنامه‌های پاداش رسمی و همچنین استفاده از تکنیک‌های شناسایی و تقدیر غیر رسمی، از جمله تشکرهای شخصی و ابراز قدردانی کلامی در جلسات کارکنان، مهارت داشته باشند.

 

  1. حسینی علی آباد: با تشکر از توضیحاتتان، اگر نکته‌ای وجود دارد، بفرمایید.

محمودی فرد: بنده هم از شما استاد معزز و گرامی و تمامی مخاطبینی که وقت خود را برای مباحث این مصاحبه اختصاص دادند، تشکر و قدردانی می‌کنم؛ به امید خداوند بزرگ و مهربان، در فرصت‌های دیگری نیز بتوانیم در خدمت باشیم و در مورد مسائل مختلف، صحبت کنیم. ارادتمندم، مانا باشید در پناه خداوند قادر و مهربان.