به گزارش کلام قلم، در عصر حاضر، کسب و کارها به طور فزاینده ای با محیط های پویا و در حال تغییر مواجه اند و اشتغال و کسب درآمد، دغدغه بسیاری از افراد است؛ چرا که ادامه و تداوم زندگی به درآمدهای پایدار و ناپایدار بستگی دارد. درآمدهایی که میزان کیفیت زندگی را نیز تأمین […]
به گزارش کلام قلم، در عصر حاضر، کسب و کارها به طور فزاینده ای با محیط های پویا و در حال تغییر مواجه اند و اشتغال و کسب درآمد، دغدغه بسیاری از افراد است؛ چرا که ادامه و تداوم زندگی به درآمدهای پایدار و ناپایدار بستگی دارد. درآمدهایی که میزان کیفیت زندگی را نیز تأمین می کند و افراد برای به دست آوردن آن، چه به صورت کارمندی و چه از طریق خوداشتغالی تلاش می کنند. در این میان اهمیّت دادن به نقش زنان در فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه ای اجتناب ناپذیر است و در عرصۀ جهانی ضروری ترین تدبیر ایجاد فرصت های مناسب و واقعی از طریق ساماندهی اشتغال برای نیروی انسانی به ویژه زنان می باشد. از طریق مشاغل خانگی بستر مناسب برای توانمندسازی زنان و دختران فراهم می شود. در واقع این نوع کسب و کارها، نقش قابل توجهی در ثروت و رشد اقتصادی یک جامعه و توسعه سرمایه اجتماعی آن دارند و باعث خوداشتغالی در راستای رفع کاستی ها و تأمین نیازهای محلی یک اقتصاد گردیده و راه را برای توسعه پایدار اقتصادی هموار می کند. توسعه کسب وکارهای خانگی در بین افراد جامعه به لحاظ روانی و اجتماعی، باعث افزایش رفاه ذهنی، عینی و بهبود سطح زندگی آنها میشود و همچنین موجب افزایش اعتماد، سرمایه اجتماعی و گسترش روابط اجتماعی به ویژه افراد آسیبپذیر میگردد. بر این اساس توجه به اشتغال و کارآفرینی زنان در منزل، یکی از راهکارهای مؤثر در بهبود وضعیت اقتصادی آنان در جوامع است. آنچه چالش های عمده فراروی مشاغل خانگی است از سه منبع مالی(شامل تسهیلات که عمدتا فرایندی طولانی طی می شود و در شرایطی که هزینه تولید صورت گرفته و هنوز آورده ای حاصل نشده)، منبع سرمایه ای (شامل دارایی لازم، تجهیزات و امکانات پشتیبانی تولید که هزینه گزافی دارد) و منبع اطلاعاتی (شامل قوانین و شیوه نامه های مربوط به مشاغل خانگی و دانش اداره شغل در خانه) نشات می گیرد. همچنین از دیگر مشکلات و چالش های توسعه مشاغل خانگی موانع روانشناختی، خانوادگی، فرهنگی، حمایتی، آموزشی، بازاریابی و افزایش هزینه تولید با نوسانات بازار است. بدیهی است تسهیلگری باید با حمایت های دولتی صورت پذیرد. به عبارت دیگر چنانچه اشخاص حقوقی در بخش خصوصی بخواهند روند تسهیلگری را انجام دهند، باید حمایت دولت را داشته باشند وگرنه باز موضوع افزایش هزینه تولید با نوسانات بازار تکرار می شود. شاید آنچه در دیدگاه عموم مردم نسبت به مشاغل خانگی وجود داشته باشد، دیدگاه اداره یک زندگی به صورت خودکفاست و حداکثر ارزش این مشاغل را در تولیدات خانگی که نیازهای خانواده، اقوام و آشنایان را برطرف کند، قلمداد کنند؛ اما واقع امر، کمک شایان تولیدات خانگی به توسعه اقتصاد کشور است که با فرهنگسازی، توانمندسازی، حمایتهای مالی، تبلیغات، بازاریابی، حمایتهای آموزشی و… می توان در جهت مرتفع کردن چالش های ذکر شده اقدام کرد.
در پایان تولید کنندگان و صنعتگران ایرانی بدانند اگر مردم چه به صورت شاغل خانگی حقیقی و چه حقوقی به صورت شرکت تعاونی وارد اقتصاد شوند، اقتصاد ملی شکوفا و به معنای واقعی کلمه مقاومتی می شود.
دکتر الهام خورسند – مؤلف و پژوهشگر