غزال وحشی من در غزل نمی گنجد وشهد وصف لبش درعسل نمی گنجد لبش چوغنچه ی خندان میان شاخه ی گل تمثلی که به ضرب المثل نمی گنجد خمار دیده ی نرگس که نشئه ی جانست […]
غزال وحشی من در غزل نمی گنجد وشهد وصف لبش درعسل نمی گنجد
لبش چوغنچه ی خندان میان شاخه ی گل تمثلی که به ضرب المثل نمی گنجد
خمار دیده ی نرگس که نشئه ی جانست به رقص زهره و چشمِ زحل نمی گنجد
به مو ی موی سرِ زلف او خورم سوگند که شرح آن به کتابِ ملل نمی گنجد
هر آنکه وصف دلارام ما کند انکار به ویل غفلت وبل هم اضل نمی گنجد
کجا قلم بتواند که شرح عشق کند که وصف آن ابدی در ازل نمی گنجد
اگرچه دوری ام از روی او زبی عملیست فراق مهر در عکس العمل نمی گنجد
مراد ما صمدی شرح آرزومندی ست که جزبه وعده ی بعدازاجل نمی گنجد
شاعر: ارسلان صمدی لرگانی
