رسانه کلام قلم / حافظه، بهعنوان یکی از بنیادیترین اجزای سیستم شناختی انسان، نقش محوری در شکلگیری هویت، یادگیری و تصمیمگیریهای روزمره بر عهده دارد. در دهههای اخیر، پژوهشهای متعددی در حوزه علوم عصبی، روانشناسی و هوش مصنوعی، توانسته است درک عمیقتری از گونهها، ساختارها و فرآیندهای حافظه ارائه دهد. این پژوهشها نهتنها ظرفیتهای طبیعی حافظه انسانی را توصیف میکنند، بلکه مسیرهای نوآورانهای برای توسعه فناوریهای مکمل و تقویتکننده آن باز نمودهاند (Squire, 2013؛ Tulving, 2002).
در این یادداشت، سعی بر آن است که کنکاشی نوآورانه در مفهوم «قدرت حافظه انسان» انجام دهیم، با تمرکز بر مفاهیم جدید همچون «بلاکچینهای ذهنی»، «پورتالهای شناختی» و نگاهی تئوریک به رویکردهای آینده و چالشهای آنها در قالبهای نوپای پدیداری و پیوسته.
مفاهیم پایه و تئوریک در حافظه انسانی
حافظه انسانی، در قالبهای مختلفی دستهبندی میشود؛ از جمله حافظه کوتاهمدت، بلندمدت، اپیزودیک و سازهای (Eichenbaum, 2017). در این راستا، نظریههای معاصر بر نقش شبکههای سیمکشیشده و ارتباطی در ساختار حافظه تأکید دارند. بر اساس مدلهای مدرن، شناخت حافظه نه صرفاً ثبت و بازیابی اطلاعات، بلکه تعاملی است و بهصورت دینامیک و چندبعدی عمل میکند (Baddeley, 2012).
در پژوهشهای اخیر، مفهوم «نقشه حافظه» بهعنوان یک ساختار فضایی و زمانی، که در آن هر رویداد یا مفهوم بر اساس روابط مرتبط، نگهداری میشود، معرفی شده است. این ساختارهای شناختهشده مشابه «شبکههای نورونی» هستند که در سیستمهای مصنوعی نیز الگوبرداری شدهاند (Kohonen, 2014).
نوآوری در نگاه آیندهنگر: بلاکچینهای ذهنی و ساختارهای رمزی
یکی از نوآوریهای کلیدی در حوزه حافظه، تصور «بلاکچینهای ذهنی» است؛ که در آن، هر ذخیرهسازی حافظه، بهعنوان یک «بلوک» شناخته میشود که به زنجیرهای از خاطرات و رویدادهای مرتبط پیوند میخورد (Liu et al., 2020). این الگو، مشابه ساختار بلاکچین در فناوری مالی و امنیت، از ویژگیهای غیرقابل تغییر بودن و شفافیت برخوردار است و میتواند در جهت تقویت قابلیتهای بازیابی و صحتسنجی حافظههای انسانی و مصنوعی، کاربرد داشته باشد.
در این راستا، مفهوم «پورتالهای شناختی» پیشنهاد میشود؛ سامانههای یکپارچهای که به کمک فناوریهای نوین، امکان انتقال خاطرات و دانش بین حافظههای انسانی و ماشین را فراهم میکند. این رویکرد، در زمره «هوش مصنوعی همافزا» قرار میگیرد که میتواند قابلیتهای حافظه انسانی را در افقهای نوین توسعهدهد (Hassabis et al., 2017).
چالشها و فرصتها
علیرغم توسعههای نظری، یکی از چالشهای مهم، شناخت دقیق فرآیندهای رمزی و کدگذاری در حافظه انسانی است. پژوهشهای فاز آزمایشگاهی نشان میدهند که قابلیت کنترل و بازیابی حافظهها در بستر بیومدیکال هنوز محدود است (Lizcanu & Srinivasan, 2022). همچنین، موضوعات اخلاقی و حریم شخصی، هنگام بررسی و بهرهبرداری از فناوریهایی مانند «بلاکچینهای ذهنی»، اهمیت ویژهیی پیدا میکنند.
از طرف دیگر، توسعه فناوریهای نوین در حوزههای علوم اعصاب و فناوری اطلاعات، فرصتهای بیپایانی برای تقویت عملکرد حافظه، توسعه یادگیری بدون محدودیت و ساخت سیستمهای هوشمند «بازسازی یاد» فراهم میآورد. این فرصتها، در کنار چالشهای ذکر شده، نیازمند رویکردهای میانرشتهای و همکاریهای جهانی است (Kandel et al., 2014).
نتیجهگیری و افقهای آینده
در جمعبندی، نمیتوان منکر ظرفیتهای بیپایان حافظه انسان و قابلیتهای نوین فناوریهای مکمل شد. نظریههای آیندهگرا، مانند «حافظه با ساختار بلاکچین»، شکلی نوین در نگاه به ثبت، نگهداری و بازیابی حافظه ارائه میکنند که میتواند راهی برای تقویت و توسعه توانمندیهای شناختی انسان باشد. برای تحقق این افقها، لازم است همگام با توسعه فناوریهای نوین، پژوهشهای بنیادی و کاربردی بهصورت همزمان پیش برود و دغدغههای اخلاقی و انسانی در اولویت قرار گیرد.
از طریق ادغام مرزهای علم شناخت، فناوریهای نوین و فلسفه، آینده حافظه انسان میتواند تبدیل به یک فضای همگرا و پرپتانسیل شود؛ فضایی که در آن نهتنها یادگیری و حافظه بهبود مییابد، بلکه انسان به درک عمیقتری از هوشمندی خود و مسیرهای نوین توسعه میرسد.
تنظیم: علیرضا محمودی فرد – محقق و مدرس دانشگاهها
- نویسنده : علیرضا محمودی فرد