طبق گزارش کلام قلم، سال ۱۴۰۳ در حالی آغاز میشود که بسیاری از صنعتگران و علاقهمندان به سرمایهگذاری در حوزه صنعت، دچار ابهامات و چالشهایی در مسیر پیش رو هستند. بیشک آگاهی داشتن از وضع فعلی و پیشبینیهای واقعبینانه از آینده، همچون چراغی راهی، میتواند تا حدودی مسیر تاریک و پر پیچ و خم اقتصاد […]
طبق گزارش کلام قلم، سال ۱۴۰۳ در حالی آغاز میشود که بسیاری از صنعتگران و علاقهمندان به سرمایهگذاری در حوزه صنعت، دچار ابهامات و چالشهایی در مسیر پیش رو هستند. بیشک آگاهی داشتن از وضع فعلی و پیشبینیهای واقعبینانه از آینده، همچون چراغی راهی، میتواند تا حدودی مسیر تاریک و پر پیچ و خم اقتصاد و صنعت را شفاف سازد و دستیابی به موفقیت را آسانتر نماید.
برای دستیابی به موفقیت در عرصه ابر رقابتی صنعت امروز هیچ راهی وجود ندارد مگر آنگه در قدم اول اقدام به تنظیم سند استراتژی شود. در سند استراتژی اهداف و چشمانداز و ماموریت تدوین میشود. هر اقدامی که مدنظر است در آینده انجام شود، باید مطابق با برنامهریزیها و روشهای از پیش تعیین شدهای، صورت گیرد تا واحد صنعتی از مسیر اصلی خود خارج نشود. این برنامهها و روشهای از پیش تعیین شده که از آن به نام سند عملیاتی یاد میکنیم، باید با سند استراتژی منطبق باشد.
برای تدوین هر سند استراتژی صنعتی باید در خصوص اسناد بالادستی (مانند قانون برنامه پنجساله ششم و هفتم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور، سند چشم انداز بیست ساله کشور در افق ۱۴۰۴، بیانیه گام دوم انقلاب، اصل ۴۴ قانون اساسی، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و…)، تحولات صنعتی و دانشی صورت گرفته در راستای وقوع انقلاب صنعتی چهارم و پنجم در سطح منطقه و دنیا، جایگاه کشور در شاخصهای اقتصادی و صنعتی مهم (از قبیل شاخصهای رقابتپذیری جهانی Global Competitiveness Index، آزادی اقتصادی Index of Economic Freedom، سهولت کسب و کار Ease of Doing Business، نوآوری جهانی The Global Innovation Index، کارایی بازار کالا Goods Market Efficiency Index، رفاه لگاتوم The Legatum Prosperity Index، بازار محصول Product Market و…)، نقشه راه و ماموریت وزارت صنعت معدن تجارت و سازمانها و وزارتخانههای دیگر، سند مسئولیت اجتماعی، شرایط حاکم بر اقتصاد، صنعت و… کشور، تجربه دیگر کشورها (چه کشورهای توسعه یافته، چه کشورهای در حال توسعه)، نقاط قوت و ضعف سندهای استراتژی و نقشه راههای سنوات گذشته، بررسیهای کارشناسانهای صورت گیرد و مولفههای آنان بررسی شود که تمام این موارد به عنوان بستر آمادهسازی سند استراتژی مطرح میباشند.
بررسی و تحلیل عملکرد هر صنعت در حوزه تولید، واردات، صادرات، میزان تابآوری، تحقیق و توسعه، سطح فناوری، توسعه بازار و… از طریق ارزیابی روندها و عملکردهای سنوات گذشته سبب به دست آمدن اطلاعات خوبی از جمله شناسایی نقاط قوت، شناسایی نقاط ضعف، میزان اثربخشی مدیران صنعتی، میزان درصد تحقق اهداف و… برای برنامهریزیهای آینده خواهد شد. به دلیل شرایط خاص حاکم بر اقتصاد دنیا و همچنین وقوع انقلابهای صنعتی چهارم و پنجم تدوین، تدوین و بهروز رسانی استراتژی صنعتی باید با سرعت و دقت هرچه تمامتر انجام شود و پیرو آن اقدامات دیگر از سوی مدیران واحدهای صنعتی کوچک، متوسط و بزرگ صورت گیرد:
۱) ارتقاء فرهنگ تولید
هر موضوعی برای نهادینهشدن نیاز به فرهنگسازی دارد و مقوله مهم «تولید» نیز نیازمند فرهنگسازی است. امروزه صنعت صرفا تولید کالا نیست. اگر فرهنگ تولید ایجاد و ارتقا یابد، شکی در آن نیست که تولیدات، قابلیت آن را دارند که از نفت هم ارزشمندتر شوند. فرهنگسازی یعنی: مولفهها و المانهای موردنظر در جامعهی هدف که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند را، مجددا از طریق آموزشهای مستمر و انتقال داده، نهادینه کرد. این فرهنگسازی در برگیرنده تمام زنجیره تامین محصول خواهد بود و فرهنگ تولید در تکتک اقداماتی که از ابتدای زنجیره تولید آغاز میشود باید جاری گردد. چهار مولفه مهم پیشنهادی که باید در این خصوص مورد تاکید قرار گیرند عبارتند از: ۱) تدوین سند راهبردی فرهنگسازی تولید ۲) تدوین برنامه عملیاتی بهمنظور جاریسازی سند راهبردی به همراه برنامه زمانی ۳) اجرای برنامه عملیاتی ۴) نظارت و کنترل بر اقدامات و فعالیتهای انجام شده تا نهادینه شدن فرهنگ تولید.
۲) تولید محصولات دانشمحور (منظور از محصول یعنی آنچه که حاصل می شود: چه تولید کالا، چه ارائه خدمت)
تاکید، توجه، جذب، یادگیری و بهرهگیری از حوزهها و فناوری های مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم و پنجم، بیشک سبب تغییر بهینه در فضای صنعتی و همچنین افزایش کیفیت کالاهای تولیدی و خدمات ارائه شده خواهد شد و مسیر توسعه صنعتی را به شدت هموار خواهد کرد. امروز تولید محصولات ارزآور یا تولید محصولات صادراتی کافی نیست، زیرا سرعت تغییرات تکنولوژی به حدی بالاست که رقبای هوشمند ببین المللی به سرعت با ارائه محصولات نوین، بازار را از دست صنعتگران کشور گرفته و سهم بازار خود را افزایش می دهند. امروز باید بر محصولات دانش محور تاکید کرد که محصول صادراتی زیر چتر آن قرار می گیرد.
به بیان دیگر محصولات صادراتمحور در صورتی خریدار خواهد داشت که محصول دانشمحور باشد. یعنی بر پایه دانش روز، بر پایه فناوریهای مدرن، ماشینآلات و دستگاههای جدید، فرایندهای کاری نوین، بهرهگیری از نیروهای متخصص و… تولید شود. در این صورت است که ما دارای مزیت رقابتی خواهیم شد. تولید باید به نوعی باشد که نیاز به انبار کردن نداشته باشد و مستقیما به بازارهای داخلی و خارجی هدایت شود، یعنی تقاضا برای آن همواره وجود داشته باشد. امروزه (به استثنای برخی کالاها) انبار کردن محصول یعنی انبار کردن تمام هزینههای صرف شده برای تولید (شامل هزینه مواد اولیه، هزینه حقوق و دستمزد پرسنل، هزینه سوخت و انرژی، هزینه تعمیر و نگهداری، هزینه اداری و فروش و…) . این موضوع در حالی است که محصولات در دنیای امروز باید مستقیما از خطتولید به خطوط حمل و نقل جادهای، ریلی، هوایی و دریایی منتقل شوند تا به دست مصرف کننده برسند.
۳) مهاجرت از رشد تک شاخصی به سمت توسعه (مهاجرت به رشد چند شاخصی)
تولید، چشمه زایندهای است و باید همواره در حال توسعه باشد. منظور از توسعه یعنی ارتقای در تمامی مولفههای صنعتی_اقتصادی (رشد فقط ارتقای یک مولفه است اما توسعه تمام مولفه ها را در نظر دارد). امروزه صنعت، فعالیتی است که دارای قابلیت توسعه باشد. آنهم توسعه در تمام عرصهها ازجمله: توسعه محصولات (تنوع تولید)، توسعه بازار، توسعه ایجاد نیاز در کشورهای دیگر، توسعه کیفیت (زیرا که کیفیت دارای ابعاد مختلفی است که قابلیت توسعه را داراست)، توسعه منابع، توسعه زیرساختها، توسعه زیرمجموعهها، توسعه خوشههای صنعتی، توسعه دانش، توسعه نیروی انسانی متخصص (اشتغالزایی نوین)، توسعه گزارشهای تحقیقاتی و مطالعاتی، توسعه شناسایی استقرار واحدهای تولید، توسعه دسترسی به منابع، توسعه حمل و نقل، توسعه برونسپاری، توسعه اقتصاد، توسعه بهرهوری و… .
۴) برنامهریزی برای فضای ابررقابتی
بیتردید اکثر صنایع و تولیدات کشور، امروزه داخل یک رقابت سنگین صنعتی_دانشی شده اند که از ان به فضای ابَررقابتی یاد می شود؛ در این فضای ابررقابتی اکثر صنایع کشور دارای رقبای هوشمند بین المللی است. به عنوان مثال، آژانس های شهری را درنظر بگیرید که در هر خیابان و محله ای وجود داشتند و رقیب آن ها صرفا آژانس های دیگر بودند. اما به یکباره رقیبی به صورت تاکسیهای اینترنتی بهوجود آمد که تمام برنامههای آژانسهای سنتی را برهم زد. فضای ابررقابتی یعنی اینکه ممکن است رقیب ما، صرفا همگن و همجنس صنف ما نباشد. بنابراین شرکتهای دانشبنیان و تولیداتی که بر پایه علم هستند سبب شدهاند که خواه ناخواه وارد فضای ابر رقابتی شویم.
۵) مدیریت بهینه زمان در صنعت
امروزه با توجه به سرعت بالای تغییرات و حجم بالای تحولات در عرصههای مختلف صنعتی و اقتصادی، «زمان» نقش مهمی را در دستیابی به موفقیت صنایع ایفا میکند. وجود اتلافها و دوبارهکاریها از اصلیترین آفتهای هدر رفت این منبع مهم هستند. در دنیای ابررقابتی امروز، دستیابی هرچه سریعتر صنایع به دانش، بازار، جذب مشتریان، سرمایهگذاریهای نوین، خرید و نصب ماشینآلات پیشرفته و… بهعنوان رمز موفقیت شناخته میشود. مدیریت زمان در واقع فرآیند نظمدهی و برنامهریزی برای تقسیم زمان بین فعالیتهای خاص است. به بیان دیگر مجموعه مهارتهایی است که در راستای بهرهگیری موثر و بهینه از زمان بهمنظور تعیین فعالیتهای مهمتر، از طریق حذف غیرضروریها انجام میشود. از طریق مدیریت زمان، همانند قانون پارتو که میگوید عموما ۸۰% وقت مدیران صرف اموری میشود که ۲۰% بازدهی را دارد، باید به اجرای “اصل حذف” و “انتخاب فعالیتها” پرداخت. انتخاب بین اعمال با ارزش و فعالیتهای بیارزش.
۶) توجه به کوتاه شدن عمر محصولات
پیشرفت علم و فناوری سبب شده است که هرروز شاهد پیشرفت های بشر در حوزه های مختلف پزشکی، نظامی، رفاهی، کشاورزی و … باشیم. این پیشرفت ها تمکیل کننده کالاها و خدماتی هستند که جامعه درحال بهره مندی از آن است. دنیای امروز دنیای تغییرات است و تغییر رکن جداناپذیر دنیای امروز محسوب میشود. گوشی های تلفن همراه، تنوع در خودروها، مواد غذایی، پوشاک و… اگر توجه به تغییرات آنها داشته باشیم به این نکته میرسیم که عمر محصولات کوتاه شده. لذا باید در برنامهریزیهای صنعتی به این موضوع توجه داشت.
۷) شناسایی اتلافها و جلوگیری از هدر رفت منابع
هر سازمان، واحد صنعتی و بنگاه اقتصادی دارای یکسری منابع در اختیار است. منابع سازمانی به طرق مختلفی تقسیمبندی میشوند که مهمترین آنها عبارتند از: منابع زمانی، منابع انسانی، منابع مالی، منابع انرژی، منابع فیزیکی، منابع نامحسوس و… که همواره این منابع با محدودیتهایی مواجه هستند. با توجه به محدودیت منابع، لازم است فعالیتهایی که فاقد ارزش هستند و اصطلاحا هیچ نفع و ارزشی برای سازمان ندارند، حذف شوند. بههمین منظور در طول زنجیره ارزش محصول، باید فعالیتهایی که فاقد ارزش هستند شناسایی و نسبت به حذف یا اصلاح آنان اقدام شود. در این راستا همواره اتلافهای منابع به وفور به چشم میآید و با توجه به محدودیت منابع، باید هرچه سریعتر نسبت به رفع آنان، تصمیمات مقتضی اخذ شود.
اتلافها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند و به گونههای متفاوتی مطرح میگردند که مهمترین آنان عبارتند از: اتلاف اضافه تولید، خطاها (تحویل دیر هنگام، اشتباه در برنامهریزی، تهیه اطلاعات نادرست)، اتلاف موجودی (وجود مقادیر غیرضروری مواد خام)، اتلاف انتقال (هرگونه جابجایی که به ارزش تولیدات نمیافزاید)، اتلاف انتظار (بهدلیل فرایندهای کاری نامطلوب)، اتلاف حرکت (هرگونه حرکت فیزیکی که در کار اصلی خللی ایجاد کند)، اتلاف دوبارهکاری، اتلاف عدم دسترسی به دانش. شاید نتوان منابع سازمان را افزایش داد، اما قطعا میتوان اتلافها را از بین برد و از این طریق به افزایش بازدهی کمک کرد.
۸) کشف فرصتهای جدید
در بدترین و سختترین شرایط تولید، فرصتهایی نهفته است که فقط ذهنهای خلاق قادر به شناسایی و استفاده بهینه از آنان هستند، لذا با آموزش دیدن و پرورش ذهن در راستای تقویت نگرش اقتصادی و صنعتی میتوان در راستای شناسایی فرصتهای ناب اقتصادی نقش مهمی داشت. در دوران کووید-۱۹ شاهد بودیم که برخی از بنگاههای اقتصادی با بهرهگیری از عنصر خلاقیت توانستند به فروش خود ادامه دهند.
۹) درک نیاز مشتریان داخلی و جوامع خارجی
امروزه مشتریان دارای نیازهایی هستند که بنگاههای اقتصادی باید نسبت به تامین و مرتفع کردن آن نیازها اقدام کنند. اینکه ما چه کالایی را با چه ویژگیهایی و با چه مشخصاتی تولید و عرضه کنیم مهم نیست. مهم این است که مشتری از ما چه انتظاری دارد. شنیدن صدای مشتریان از ارکان مهم، حیاتی و شرط بقا در دنیای امروز است. دنیای امروز دنیای تغییرات است. سلیقه مشتریان امروز همانند مشتریان ده سال گذشته نیست. با تغییرات و تحولات سبک زندگی جوامع، سلایق و انتظارات مشتریان نیز دستخوش تغییرات قرار میگیرد. بنگاههای اقتصادی فعال در حوزه صادرات باید این موضوع را بیش از دیگر بنگاهها مدنظر قرار دهند. همانطور که ذکر شد در فضای رقابتی قرار داریم، بنابراین باید خود را برای این رقابت آماده کنیم. بیشک آماده شدن بنگاههای اقتصادی برای یک رقابت سخت، شامل بسیاری از موارد از جمله مهیا کردن زیرساختها و بسترهای نرمافزاری و سختافزاری میشود. بنابراین پیشنهاد میشود بنگاههای اقتصادی به بسترهای سختافزاری و نرمافزاری مجهز شوند.
بیتردید اگر محصولات وخدمات فعلی، طبق سلیقه مشتریان و خواست بازار با رعایت اصول و استانداردهای ملی و بینالمللی تولید و عرضه گردند، با استقبال خوبی در بازار داخلی و همچنین جذب بازارهای خارجی روبهرو خواهند شد.
۱۰) بهینهسازی فرآیندهای صنعتی
مهندسی مجدد فرایندها و مهندسی معکوس سبب میشود گرههایهای موجود در فعالیتها شناسایی شود. همچنین سبب شناسایی فعالیتهایی خواهد شد که هیج ارزش افزودهای برای بنگاه اقتصادی ایجاد نمیکند که باید حذف یا برای بهبود آنان اقدام شود.
۱۱) ارتقای عملی بهرهوری
در صنعت امروز ارتقای مولفههای بهرهوری آثار مثبت و دستاوردهای قابل توجهی را برای سازمانها به ارمغان میآورد. بهبود اثربخش در راستای افزایش بهرهوری مانند سایر مولفهها و فرآیندهای نرمافزاری سازمان، از ضرورتهای کاری مدیران سازمانها میباشد، این موضوع در حالی است که بهبود در بنیان بهرهوری نهفته است و دستیابی به حد مطلوبیت بهرهوری در بهبود و اصلاح مولفههای آن است و نکته قابل تامل مستمر بودن بهبود میباشد.
۱۲) بهبود کیفیت
کیفیت از آن دسته موضوعاتی است که در هر منطقه جغرافیایی از دنیا به گونهای خاص تعریف میشود. بهعنوان مثال در شرق آسیا کیفیت به معنای رضایت مشتری است اما در برخی از کشورهای اروپایی کیفیت به معنای دقت و ظرافت در فعالیتهاست. بنابراین باید به تعریف واحدی از کیفیت در بنگاه اقتصادی خود برسیم و آن را بهبود دهیم.
۱۳) هوش مصنوعی
تعاریف بسیاری در خصوص هوش مصنوعی (AI: Artificial Intelligence) وجود دارد اما به بیان ساده هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه چگونگی بهکارگیری رایانهها بهمنظور انجام فعالیتهایی که در حال حاضر انسان آن را انجام میدهد. با وجود اینکه تحقیقات مثبت بسیاری در خصوص هوش مصنوعی صورت گرفته اما در برخی موارد سبب ایجاد ابهامات و نگرانیهایی شده که تعمیمهایی از ظن و گمان ارائه است و نه واقعیت. با توجه به اینکه هوش مصنوعی گستره وسیعی از خدمات و تخصصهای فراوان را شامل میشود، لذا پیشبینیها حاکی از آن است که با رخ دادن انقلاب صنعتی چهام در دنیا، شاهد تحولات بنیادی زیادی در صنایع مختلف خواهیم بود و موضوعاتی از قبیل سلامت هوشمند، بازاریابی و فروش هوشمند، دولت هوشمند، مالیات هوشمند، حمل و نقل هوشمند، آموزش هوشمند، اقتصاد و امور مالی هوشمند، کسب و کار هوشمند، شهر هوشمند، کشاورزی و دامپروری هوشمند، گمرک هوشمند، زنجیره تامین هوشمند، تحلیل و تفسیر دادهها و… مورد توجه قرار خواهند گرفت. نکته مهم این است که برای دستیابی به سطح مطلوبی از فناوریهای نوین در موضوعات ذکر شده باید از اکنون برنامهریزیهای کوتاه مدت بلند مدتی تدوین شود تا بتوان زیرساختهای موردنیاز و مناسبی را برای آینده مهیا کرد.
دکتر ملیکا ملک آرا- مشاور ارشد سازمان های پرژوه محور و تحلیل گر اقتصادی